ترمینولوژی
حرف د
دادرسی عادی
(دادرسی) اصل درکیفیت رسیدگی ماهوی این است که بطور عادی باشد ماهیت این نوع رسیدگی این است که اساس رسیدگی در ضمن مقدمات کتبی دعوی (لوایح متبادله) صورت می گیرد ومذاکره شفاهی در جلسه رسیدگی اگرضرورت پیدا کند برای اداء توضیح در اطراف دادخواست و لوایح مذکوراست (ماده 111 ببعد آئین دادرسی مدنی) (رک. دادرسی عادی- تبادل لوایح)
دادرسی فوری
(دادرسی مدنی) نوعی است از رسیدگی اجمالی بمرافعات با تشریفات رسیدگی سبک که نتیجه آن، صدور رای درماهیت نبوده بلکه قراری است که از آن تعبیر به دستور موقت (ماده 786 دادرسی مدنی) میشود و این قرار جنبه موقتی دارد و دادگاه ضمن رسیدگی بعدی خود در ماهیت دعوی میتواند بر خلاف مفاد دستور موقت رای بدهد (ماده 779 دادرسی مدنی) بهمین جهت ماده 155 دادرسی مدنی در این امر مورد پیدا نمی کند.
(توقیف) دادرسی
(دادرسی) متوقف ساختن رسیدگی دادگاه بسببی از اسباب قانونی صریح ( ماده 290 دادرسی مدنی و غیره) مانند فوت یکی از اصحاب دعوی یا وکیل او در صورتیکه حاجت بتوضیحی باشد (ماده 69- 290 دادرسی مدنی) ومانند حجر یکی از اصحاب دعوی یا وکیل آنان درصورت وجود حاجت بتوضیح (ماده 69- 290 مذکور) و مانند مورد ممنوع شدن وکیل از دادرسی بجهتی از جهات (ماده 69- 290 مزبور) و موردی که سمت یکی از اصحاب دعوی که با آن سمت وارد دعوی شده زایل گردد (ماده 290 دادرسی مدنی) توقیف دادرسی خلاف اصل است وحاجت بتصریح در قانون دارد. در موارد توقیف دادرسی دادگاه میتواند خواسته را موافق قانون، تامین نماید (ماده 293 دادرسی مدنی) توقیف دادرسی با اناطه فرق دارد اناطه توقیف رسیدگی دعوی اصلی است بر رسیدگی بامر دیگر که باید پش از رسیدگی بدعوی اصلی مختومه گردد. پس در اناطه توقف یک رسیدگی بر رسیدگی دیگر رکن امر است وحالی که درتوقیف دادرسس توقف یک رسیدگی بررسیدگی دیگر وجود ندارد بهمین جهت تامین مذکور در ماده 293 دادرسی مدنی مخصوص توقیف دادرسی است و در اناطه جاری نیست (دانشنامه حقوقی - جلد دوم صفحه 341 ببعد) (رک.اناطه)
خسارت دادرسی
(دادرسی مدنی) عبارت است از هزینه دادرسی (هزینه برگهائی که بدادگاه داده میشود و هزینه قرار و احکام و هزینه دفتر. ماده 681 - 691 - 692 دادرسی مدنی) و حق الوکاله و هزینه های دیگری که مستقیمأ مربوط بدادرسی باشد مانند مزدکارشناس وهزینه تحقیقات محلی.
دادستان
رک. مدعی العموم
دادسرا
(دادرسی) اداره ای که دادستان وکارمندان او درآن انجام وظیفه می کنند. سابقا بآن پارکه و اداره مدعی عمومی و اداره مدعیان عمومی می گفتند. دادسراها تحت ریاست وزیر دادگستری قرار دارند کارمندان دادسرا پیرو نظر دادستانند ومسئولیتی درتنظیم کیفر خواست ندارند وضمن یک محاکمه ممکن است چندین بار عوض شوند و سلسله مراتب بین کارمندان دادسرا بیشتر برمدار قواعد اداری بین آمر و مامور می گردد. صاحب منصب دادسرا میتواند مغایر نظر وزیر دعوائی اقامه کند ودادگاه باید بادعانامه او ترتیب اثر دهد. درمقابل دادگاهها دادسرا مستقل است ودرپاره ای ازکشورها از جمله ایران بردادگاه نظارت دارد که از حدود قانون تجاوز نکند ومیتواند سوء جریان دادگاه را بوزارت عدلیه اطلاع دهد.
دادسرای استان
(دادرسی) دادسرای استان مرکب است ازیکنفر دادستان بنام دادستان استان و یک وکیل عمومی (دادیار) برای هرشعبه.
دادسرای دیوان کشور
(دادرسی) دادسرای دیوان کشورمرکب است از دادستان کل و یکنفر دادیار برای هر شعبه.
دادسرای شهرستان
(دادرسی) دادسرای شهرستان مرکب است از دادستان (بنام دادستان شهرستان) و بقدر لزوم دادیار.
دادگاه
وجود دادگاه بسته به تحقق این شرائط است: الف - محل مخصوصی که برای دادرسی مقرر شده است. ب- دادرس متصدی که صلاحیت رسیدگی را داشته باشد. ج - وجود دعوی یا غیر دعوی ازاموری که باید در دادگاهها رسیدگی شود (مانند امور حسبی)
دادگاه اختصاصی
(دادرسی) دادگاهی که صلاحیت آن جنبه استثناء برصلاحیت دادگاه های عمومی را داشته باشد وموارد صلاحیت آنرا قانون باید بقید حصر وبا ذکرعناوین بیان کند مانند دادگاه شرع و دادگاههای دیوان کیفر و جز اینها.
دادگاه اداری
دادگاهی که به تخلفات اداری ماموران دولت رسیدگی کند. (رک. تخلف انضباطی)
دادگاه استان
بمعنی دادگاه استیناف است. (رک. دادگاه استیناف)
دادگاه استیناف
درجه دوم دادگاههای ماهوی که به تصمیمات محاکم بدوی رسیدگی ماموی میکند، و از چند شعبه تشکیل میشود که هرشعبه دارای یک رئیس و چند مستشار است. اصطلاح دادگاه استان نیز درهمین معنی استعمال میشود. اصطلاح دادگاه پژوهشی اعم است از دادگاه استیناف زیرا ممکن است دادگاه شهرستان در بعضی موارد رسیدگی پژوهشی کند درحالیکه نمیتوان بآن دادگاه استیناف گفت.
دادگاه انتظامی
هیات منتخب بوسیله اعضاء یک جمعیت بمنظور حفظ نظم داخلی آن جمعیت مانند دادگاه انتظامی وکلاء ، دادگاه انتظامی سردفتران.
دادگاه بخش
دادگاهی است که در امور کم اهمیت رسیدگی نخستین می کند. سابقا آنرا محکمه صلح و دادگاه صلح و صلحیه می گفتند و قاضی دادگاه بخش را قاضی صلحیه و امین دادگاه صلح و امین صلح و امین صلحیه می گفتند. دادگاه نخستین که در خارج از مورد صلاحیت دادگاه بخش رسیدگی می کند دادگاه ابتدائی و دادگاه شهرستان و دادگاه بدوی و دادگاه نخستین خوانده میشود. در مرحله اول رسیدگی. اصل صلاحیت دادگاه شهرستان است (ماده 17 اصول محاکمات حقوقی)
دادگاه بدایت
اصطلاح قدیمی است که بجای آن فعلا دادگاه شهرستان بکار می رود. (رک. دادگاه بخش)
دادگاه بدوی
بمعنی دادگاه شهرستان است. (رک. دادگاه بخش)
دادگاه بین المللی لاهه
دادگاهی است بین المللی واقع در شهر لاهه که اساسنامه آن بتصویب جامعه ملل رسیده است. (رک. دادگاه جهانی)
دادگاه پژوهشی
(دادرسی) دادگاهی که در مرحله دوم رسیدگی ماهوی می کند خواه دادگاه استان باشد خواه دادگاه شهرستان (رک. دادگاه بخش)