contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ر

رای

(فقه) اصطلاح قدیمی قیاs که در صدر اسلام بکار می رفته است. (دادرسی مدنی) در دادرسی مدنی رأی تعریف نشده است وماده 154 آئین دادرسی مدنی فقط در مقام بیان رأی در امور ترافعی است نه در امور حسبی. رای ترافعی قدر مشترک بین حکم و قرار است (ماده 154 قانون آئین دادرسی مدنی) (رک. حکم) در امور حسبی هم رأی صادر میشود بنابراین ترافعی بودن قضیه شرط تحقق رأی نیست. تحقق دعوی در خارج (بدون اینکه در دادگاه طرح شده باشد) شرط صدور رأی نیست مانند مورد ماده 228 دادرسی مدنی. در صدق عنوان رأی بر دستورات اجرائی دادرس تأمل است زیرا طبعآ اجرای رأی غیر از خود رأی است و دستورات اجرائی مقدمه اجراء است. گزارش اصلاحی رأی نیست بلکه سند صلحی اصت که در دادگاه تنظیم میشود و ارزش سند رسمی معامله را دارد (ماده 630 دادرسی مدنی و ماده 1291 ق- م)

رای خانوادگی

(حقوق اساسی) طریقی است از طرق دادن رأی که درآن رئیس خانواده بنسبت عده افراد خانواده خود حق دادن رأی دارد.

رای عمومی

رأی مردم دریک یا چند موضوع معین (رک. رفراندم)

رای قطعی

(دادرسی مدنی) هر رأی که قابلیت اجراء (اجراء غیر موقت) داشته باشد رأی قطعی است.

رای متعدد

(حقوق اساسی) رأی کسیکه در انتخاب نمایندگان پارلمان حق دادن چند رأی را دارد یا در حوزه های مختلف حق شرکت در انتخابات را داشته باشد.

(اعلام) رای

(دادرسی مدنی) قرائت رأی در جلسه علنی دادگاه ولو اینکه دادرسی سری باشد (ماده 156 آئین دادرسی مدنی)

رایزن

مستشار سفارت را گویند.

رئیس

درلغت بمعنی سردار است و در اصطلاح کسی را گویند که سررشته یک یا چند امر اداری را در اختیار دارد ویک یا چند عضو تحت اطاعت و او امر او می باشند. در اصطلاحات ذیل بکار رفته است

رئیس جمهور

(حقوق اساسی) رئیس حکومت جمهوری را گویند (رک. جمهوری)

رئیس خانوار

در قانون اصلاحات ارضی 19- 10- 40 کسی است که متکفل معاش خانوار است.

رئیس دولت

بمعنی رئیس کشور است (رک. رئیس کشور)

رئیس کشور

(حقوق عموی) شاه، رئیس جمهور، امپراتور را گویند. در همین معنی گاهی رئیس مملکت گفته میشود.

رئیس الوزراء

(حقوق عمومی یا نخست وزیر، وزیری است که سمت ریاست کابینه را دارد.

رئیس مملکت

بمعنی رئیس کشور است. (رک. رئیس کشور)

رابطه حقوقی

بستگی حقوقی دو یا چند شخص و نیز بستگی حقوقی شخص با اشیاء و اموال و حقوق ومنافع را گویند چنانکه بین زوج و زوجه نوعی بستگی وجود دارد که از عقد ازدواج ناشی شده وبین پدر و فرزند بستگی حقوقی وجود دارد و بین مالک و مال او بستگی حقوقی هست.

راجح

(فقه) چیزی که دردل آدمی یکنوع رجحان (درمقابل تصور مخالف خود) داشته باشد چنان که گفته اند وقتی که انسان لغتی را در عبارتی بنظر می آورد در دل او در اندیشه او جانب معنی حقیقی آن رجحان دارد. بعضی گویند اصل عدم (قاعده عدم) هم نمونه ای از راجح است (الدرر النجفیه - ص24) ایراد - هیچ چیز خود بخود در دل و جان و اندیشه آدمی رجحان ندارد مگر اینکه آن رجحان را علتی باشد وهر نمونه ای از راجح را که بشکافند آن رجحان را علتی است. بنابراین همان علت را باید دلیل قرارداد نه راجح را. (رک. مرجوح)

رادیکال

در لغت ریشه و اصل اشیاء را گویند. در اصطلاح فرد یا گروهی است که خواهان تغییر اساسی و ریشه دار درامور اجتماعی باشد. پیروی ازاین امررا رادیکالیسم گویند.

رادیکالیسم

رک. رادیکال

راشی

(جزا) کسیکه برای اقدام بامری یا امتناع از انجام امری که از وظائف مستخدمان و ماموران دولت(اعم از قضائی و اداری) و بلدی و داوران و ممیزان و مصدقین است وجه یا مالی (منقول یا غیر منقول) بدهد راشی محسوب است (ماده 142 قانون مجازات) کسیکه واسطه بین راشی و مرتشی است یعنی موجبات تحقق این جرم را فراهم می آورد (بصورت مذاکره وجلب موافقت و رساندن وجه یا مال مذکور) او را رائش گویند.

راوی

(فقه) کسیکه حدیثی را نقل کند. کسیکه حدیث از او نقل میشود ((مروی عنه)) نامیده میشود خواه مروی عنه امام و معصموم باشد خواه اشخاص دیگر.