ترمینولوژی
حرف د
درهم سمیریه
(بضم سین وفتح میم و سکون یاء) (فقه) درهمی است که مردی یهودی بنام سمیر بامرعبدالملک بن مروان سکه زد.
درهم شرعی
(فقه) بمعنی درهم شش دانقی است. (رک. درهم)
درهم طبری
(بفتح اول و دوم) (فقه) از سکه های ایرانی و در طبرستان سکه زده شده است نه در طبریه اردن که نسبت را در مورد آن طبرانی آورند نه طبری. وزن آن چهار دانق است. گویند تا آخر زمان امام سوم (ع) در قلمرو اسلام هم درهم طبری بکارمی رفت و هم درهم بغلی.
درهم عباسی
(فقه) این درهم برابر ده دانق بوده است و سپس برابر نه دانق گردید
درهم عبدیه
بمعنی درهم بغلی است. (رک. درهم بغلی) در لغت معروف و از اهم طرق و قلمرو ارتباطات دول است در اصطلاحات ذیل بکار می رود.
دریای آزاد Mer libre
(بین الملل عمومی) هرگاه دریا مجاور با خاک چند دولت باشد آنرا دریای آزاد نامند مانند بحرعمان. بنابراین دریای خزر دریای آزاد نیست.
دریای داخلی Mer interieure
(بین الملل عمومی) دریای محدود باراضی یک دولت را گویند مانند دریاچه رضائیه درخاک ایران.
دریای ساحلی Mer territoriale
(بین الملل عمومی) قسمتی از دریای آزاد است که در سواحلی خاک یک دولت معین واقع شده و از نظر نظامی و بهداشتی و مالی و اقتصادی تابع مقررات خاصی است و پاره ای از قوانین داخلی درآن جاری است و کشتی رانی دول در آن محدود بحدود مقررات دولت صاحب ساحل است و از نظر حقوق بین الملل در حکم حریم آبی کشور است. اندازه معمولی این حریم سه میل است.
دریابان
امیرالبحر دو را گویند.
دریادار
امیرالبحر سه را گویند
دریا سالار
امیرالبحر یک را گویند.
دزد دریائی
(بین الملل عمومی) کشتی مسلحی است که بدون اجازه دولتی از دول جهان به دریا نوردی اشتغال ورزیده و متعرض کشتیهای بازرگانی و جان و مال مسافران و سرنشینان آنها گردد.
دسترنج رعیتی
(مدنی) آنچه از آثارمادی که دهقان یا اذن یا اجازه مالک زمین مزروعی درآن پدید آورده باشد از قبیل اشجار و غیره (ماده 31 نظامنامه قانون ثبت و حکم تمیزی شماره 2032 مورخ 13- 11- 25 شعبه هشت) (رک. حقوق زارعانه)
دستک
(تجارت) اصطلاح عامیانه بمعنی دفترچه کوچک ویا یادداشت که امور تجاری در آن ضبط می شد و غالبا بعد ازکلمه دفتر استعمال میشود ومی گویند: ((دفتر ودستک)) (جامع الشتات - صفحه 697)
دستگیری
(جزا) سلب آزادی عبور و مرور که منتهای آن، توقیف قانونی است یعنی بعد از دستگیری به اتهام بزه چنانچه مدافعات شخص دستگیر شده موجه نبود برای منع از فراریا نهان شدن متهم قرار بازداشت صادر میشود هرحال قراری که بعد از رسیدگی وتشخیص عدم موجه بودن مدافعات مزبور صادرمیشود که بموجب آن سلب آزادی ناشی از دستگیری متهم ادامه می یابد از تاریخ صدور خود به مدت دستگیری پایان داده و پس ازآن، عنوان توقیف صدق می کند تا وقتی که حکم قطعی لازم الاجراء به حبس او صادر گردد که آنوقت عنوان توقیف جای خود را به عنوان حبس می دهد.
دستمزد
(مدنی - کار) مزدی که برای انجام کار بدنی غیرمستمر داده میشود بنابراین تعریف عناصرآن عبارت است از: الف - کاری که شخص بدستوریا برضای او انجام دهد. ب- کاربدنی باشد نه کار فکری. بنابراین اجرت معاینه پزشک مزد محسوب است نه دستمزد. ج - کار باید غیر مستمر باشد و اگر مستمر باشد عنوان دستمزد بآن اطلاق نمیشود. (رک. حق حضور)
دستور
در لغت بمعنی سرمشق و قانون و فرمان وامر و وزیر و فرمانده است. در زمان ساسانیان بشخصی اطلاق می شد که نوعی سمت رسمی داشت و مشاوره قضائی و دینی و پاره ای امور مملکتی را انجام میداد. در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:
دستور پرداخت
اوراق بها داری است بامضای وزیر کثاورزی و رئیس سازمان اصلاحات ارضی ویا نمایندگان مختار آنان که متضمن دستور پرداخت وجهی در وجه دارنده آن ببانک کشاورزی ایران است دستور پرداخت ها با نام می باشند و انتقال آنها باید در دفترمخصوصی که در بانک مزبور نگهداری میشود نگهداری شود. (تصویب نامه اجرائی ماده 27 قانون اصلاحی قانون اصلاحات ارضی مصوب 28/ 11/ 340)
دستور جلسه
موضوع مورد بحث جلسه که قبلا برای مذاکره در نظرگرفته شده باشد.
دستور موقت
(آئین دادرسی مدنی) یکنوع رأی دادگاه است بصورت قرارکه مشعر بر فعل و یا ترک و یا توقیف مال است (ماده 778 دادرسی مدنی) (رک. دادرسی فوری)