contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ص

صحت تأهلی

( فقه) عبارت است از صحت عملی که در صورت الحاق ضمیمه ای بآن عمل، آثار قانونی آن ظاهرشود مثلا ایجابی که واجد شرائط قانون باشد صحت تاهلی دارد وقتی که قبول به ایجاب صحیح پیوسته شود اثرقانونی ایجاب و قبول (یا عقد) ظاهر می شود. صحت خود عقد را صحت فعلی (درمقابل صحت تاهلی) مینامند. اصل صحت درعقد بیع سلم قبل ازقبض باین معنی است که صرفنظر از قبض سایرجهات بیع سلم واقع شده درست است واگر قبض هم بآن ملحق شود عملا منشاء اثرقانونی خود میگردد. پس صحت دربیع سلم قبل ازقبض صحت تاهلی است.

صحت سلب

(فقه )صفت لفظی است که نسبت بمعنی معینی آن لفظ درهمان معنی بکمک قرینه استعمال شود مجاز خواهد بود. مثلا لغت شیر را از معنی شخص شجاع میتوان سلب کرد یعنی میتوان گفت (شخص شجاع شیر نیست) بنابراین اگرکلمه شیر را درمعنی شخص شجاع بکاربرند مجاز است. عدم صحت سلب هم علامت حقیقت است (چنانکه صحت سلب علامت مجاز است) مثلا کلمه شیر را ازحیوان معروف نمیتوان سلب کرد.

صحت فعلی صحت یک عمل حقوقی است که بالفعل منشاء اثرقانونی میباشد. ( رک. صحت تاهلی )

(اصل) صحت

اصطلاح اصالة الصحه اگر بهمراه کلمه دیگری نباشد منصرف است به اصل صحت درعقود و ایقاعات. قانون مدنی فقط از اصل صحت درعقود صحبت کرده ودرماده 223 می گوید: ((هرمعامله که واقع شده باشد محمول برصحت است مگراینکه فساد آن معلوم شود.)) این ماده بوحدت ملاک شامل ایقاعات هم میشود. مدلول ماده مزبور یک امارهء قانونی نسبی است یعنی فرض قانون این است که هرعقد که واقع شده صحیح است وکسیکه مدعی بطلان یا عدم نفوذ آن است باید ادعاء خود را اثبات کند. ( نیز بنگرید اصل صحت )

اصطلاح اصالة الصحه اگر بهمراه کلمه دیگری نباشد منصرف است به اصل صحت درعقود و ایقاعات. قانون مدنی فقط از اصل صحت درعقود صحبت کرده ودرماده 223 می گوید: ((هرمعامله که واقع شده باشد محمول برصحت است مگراینکه فساد آن معلوم شود.)) این ماده بوحدت ملاک شامل ایقاعات هم میشود. مدلول ماده مزبور یک امارهء قانونی نسبی است یعنی فرض قانون این است که هرعقد که واقع شده صحیح است وکسیکه مدعی بطلان یا عدم نفوذ آن است باید ادعاء خود را اثبات کند. ( نیز بنگرید اصل صحت )

صحیح

الف- دراصطلاحات حقوقی صفت یک عمل حقوقی است که واجد شرائط و ارکان قانونی برای ثمردادن باشد مانند عقد صحیح یا ایقاع صحیح. ب- درمقابل عقد (یا ایقاع )غیر نافذ و یا باطل بکار میرود. ج- در علم حدیث خبری را گویند که راویان آن دوازده امامی وعادل وجامع شرائط روایت باشد و سند متصل بمعصوم باشدو شاذ و معلل نباشد. (رک. خبر شاذ و معلل- صحیح با لذات )

صحیح با لذات

( فقه )حدیث مقبولی است که راوی آن عادل تام الضبط وسند آن متصل وبی علت وبدون شذوذ باشد عادل کسی است که دراو ملکه و قدرت برملازمه تقوی و مروت باشد وتقوی پرهیز ازکار بد است وضبط نگهداری حدیث است ازحال سماع تا حین اداء. متصل حدیثی است که راویان آن به استمرار (و بدون سقوط واسطه )ازاول تا آخر آنرا نقل کرده باشند. شاذ حدیثی است که راوی آن در روایت، مرتکب مخالفتی با ارجح از خود شده باشد.

صحیح بالعرض

( فقه) حدیث مقبولی است که فاقد برخی از شروط حدیث صحیح بالذات باشد ولی عواملی بهمراه آن باشد که نقص آنرا جبران کند مانند کثرت طرق حدیث. اگرجابرنقصان را نداشته باشد آنرا حسن گویند.

صحیح و اعم

( فقه)مبحثی است درعلم اصول فقه ومقصود از اعم یعنی اعم ازصحیح و فاسد: بحث این است که اسامی ماهیات حقوقی (مانند بیع - رهن ومانند اینها )دراصطلاحات قانونگذارفقط به بیع صحیح ورهن صحیح گفته میشود یا بربیع فاسد هم عنوان بیع در اصطلاحات مقنن صدق می کند (مطارح الانظار- صفحه اول ببعد ) مثال- درمورد بند هشتم ماده 25 قانون ثبت درمفهوم (ثبت)بعضی عقیده دارند که مقصود ثبت صحیح است( لذا اگر سند مالکیت بطور صحیح صادر نشده باشد شورایعالی ثبت صلاحیت رسیدگی دارد ) و برخی معتقدند که مقصود از ثبت اعم ازصحیح وفاسد است یعنی اگرسند مالکیت برخلاف مقررات قانون هم صادر شده باشد دیگر شورایعالی ثبت صلاحیت ندارد.

صحیه

اسم سابق بهداری است.

صداق Douaire

(مدنی- فقه) مهر را گویند. هم چنین صدقه، نحله، اجر، فریضه، علیقه، حبا وعقر نامیده میشود (منهاج الهدایه- ص336 ) بنابقول مشهور بین فقهاء به صرف عقد زوجه مالک تمام مهر است نهایت اینکه مالکیت زوجه نسبت به تمام مهر متزلزل بوده و استقرار این مالکیت( نسبت بنصف دوم) متوقف بردخول است بهمین جهت اگر تقاضای اجرائیه برای تمام مهر شود و زوج دعوی عدم دخول کند چون استحقاق زوجه، نسبت بنصف ثانی محتاج باظهار نظرقضائی است باید زوجه نسبت باین مقدار بدادگاه مراجعه کند. (منهاج الهدایه ص 337 )

صدر اعظم

رک. وزیر اعظم

صدرالصدور

( تاریخ حقوق )یکی از وزراء هفتگانه دیو ان حضور (رک. دیوان حضور) که سمت ریاست برسایرین را داشت وگویا همان دیوان بیگی باشد.

صدق عرفی

( فقه. مدنی )درهرمورد که عبارت قانون اجمال نداشته باشد ودر تطبیق آن قانون برمصادیق وموارد خارجی فهم عرف( یعنی تشخیص اکثریت مردم) ملاک باشد وعرف آن قانون را برمورد معینی منطبق داند اصطلاحا می گویند: قانون مزبور در مورد معین مذکور، ((صدق عرفی )) دارد چنانکه درماده 950 ق - م گفته شده است: مثلی عبارت است ازمالی که اشباه ونظائر آن نوعا زیاد وشایع باشد مانند حبوبات و نحوآن و قیمی مقابل آن است. معذلک تشخیص این معنی باعرف است.

صدقه

(فقه)درمعانی ذیل استعمال شده است : الف- زکات ب- درمعنی اعم از زکات وخمس و فطره وغیره که شامل صدقه مستحب و واجب (به نذر یا بغیر نذر) و وقف میشود. ج- مالی که بدون تحدید بمقدار و وقت ونصاب شخص ازخود درراه خدا بدهد هرچند که گیرنده آن محتاج نباشد در اینصورت زکات و فطره خارج می شود. دراین مورد گفته اند: صدقه عطیه ای است که از راه تبرع وبقصد قربت بدون دخالت امر نصاب داده شود. دراین صورت صدقه جزء عقود است(جامع الشتات- صفحه 367 - 387) د- مهریه

صدقه جاریه

( فقه )بمعنی وقف است( جامع الشتات- صفحه 360 )

صرف Agio

الف- اختلاف ما بین بهای واقعی پول و قیمتی که در بازارخرید و فروش میشود. ب- بمعنی بیع صرف است. ( رک. بیع صرف )

صراف Changeur

(تجارت )بازرگانی که معاملات پولی میکند مانند انتقال پولی ازمحلی به محل دیگر وتبدیل پول خرد به کلان یا بعکس وتبدیل پول یک کشور بپول کشور دیگر و معاملات برواتی وسفته ای (ماده دوم قانون تجارت ) معامله مذکور را صرافی Change گویند.

صرافی Change

شغل صراف است (رک. صراف)

صغیرMineur

(فقه) کسیکه بسن بلوغ نرسیده باشد. ( رک. بلوغ) (مدنی )کسیکه بسن 18 سال تمام نرسیده باشد.

صغیر عیرممیز

رک. صغیر ممیز