ترمینولوژی
حرف ط
طلاق بمعنی اخص
(فقه- مدنی) طلاق بصیغه طالق است بدون عوض ومغایر است با طلاق خلع ومبارات. درمقابل طلاق بمعنی اعم است که شامل خلع و مبارات و طلاق بعوض میشود (جامع الشتات - ص 533)
طلاق بمعنی اعم
رک. طلاق بمعنی اخص
طلاق حاکم
(فقه- مدنی) طلاقی که بتوسط دادرس داده شود( ماده 1029 قانون مدنی)
طلاق خلع
( بضم خاء و سکون لام )در فقه و حقوق مدنی بطلاقی گفته میشود که زوجه بجهت کراهت از شوی مالی باو میدهد وطلاق می گیرد آن مال ممکن است عین یا معادل مهر و بیشتر و یا کمتر ازآن باشد( ماده 1164 قانون مدنی )
طلاق رجعی Divorce avec droit de Revocation
( بفتح راء) در فقه و حقوق مدنی نوعی ازطلاق است که شوهر میتواند در ایام عده و بدون نکاح مجدد بازن خود بسر ببرد طلاق حاکم از نوع طلاق رجعی است و رجوع بقصد اضرار درشرع ممنوع است (لاتمسکوهن ضرارأ...)بی تناسبی رجعی بودن طلاق درترک انفاق( و مطلق طلاق حاکم) ناشی از فقه نیست بلکه ناشی ازطرز دادرسی جدید و پیوند قانون اروپائی با فقه اسلام در این خصوص است که باید چاره قانونی برای آن اندیشید. ( ماده 1148 قانون مدنی ) طلاق رجعی رابطة نکاح را از بین نمی برد زیرا زوال این رابطه بدو عامل بسته است یکی طلاق ودیگری انقضاء عده. بنابراین با رجوع در ایام عده همان رابطه نکاح قبلی بحالت سابق برمیگردد (شرح لمعه- جلد دوم- ص 134)
طلاق سنت بمعنی اخص
(فقه )طلاقی که با شرائط شرعی آن واقع شود و زوجه ازعده رجعیه خارج گردد سپس زوج اگر بخواهد بعقد جدید او را تزویج کند. اینگونه طلاق هر قدر که تکرارشود ازنظر بعضی محلل لازم ندارد. طلاق سنی (فقه) منسوب به سنت: هر طلاقی است که جائز و روا است( یعنی حرام نیست ) بعبارت دیگرهر طلاق صحیح را گویند. درهمین معنی طلاق سنت هم بکار می رود.
طلاق سوم
( فقه- مدنی (زنی که بعد ازطلاق دوباره باو رجوع شود و بار دوم هم طلاق گفته شود و دوباره باو رجوع شود اگر بار سوم طلاق گفته شود (این طلاق را طلاق سوم گویند) آن زن بر آن مرد حرام میشود مگر اینکه آن زن شوهر دیگری کرده و طلاق گرفته باشد (ماده 1145 قانون مدنی)
طلاق عدی
(فقه- مدنی) طلاق هرگاه صحیحا واقع شود و درعده رجعیه رجوع کند ومواقعه اتفاق افتد و سپس طلاق رجعی صحیح در طهر دیگر بگوید این طلاق را طلاق عدی گویند بعلت رجوعی که درعده واقع شده است. طلاق عدی از اقسام طلاق رجعی است ( جامع الشتات- ص 517- شرح لمعه جلد دوم- ص 131 )
طلاق غیرعدی
( فقه- مدنی) طلاقی که اولا- باشرائط صورت گرفته باشد. ثانیا - عده طلاق گذشته باشد. ثالثأ- بعد ازانقضاء مدت عده طلاق دوباره نکاح واقع شود. رابعأ- پس ازاین نکاح، طلاق واقع گردد. این را طلاق غیرعدی گویند.
طلاق مبارات
(بضم میم) در فقه و حقوق مدنی طلاقی را گویند که زن و مرد ازیکدیگر کراهت داشته باشند و زوجه طلاق بخواهد در عوض مالی که بشوی میدهد و این مال نباید زائد بر مقدار مهریه باشد (ماده 1147 قانون مدنی)
طلاق مختلعه
( فقه )طلاق زنی که به خلع مطلقه شده است.
(صیغه )طلاق
( مدنی- فقه )عبارات. ذیل را گویند: الف- انت طالق. ب- زوجتی فلانة طالق. ج- زوجة موکلی طالق. ( ماده 1134 قانون مدنی)
طلاقنامه
( مدنی - فقه )سند حاکی از وقوع طلاق را گویند( ماده یک قانون لزوم ارائه گواهی نامه پزشک قبل از ازدواج – مصوب 1317)
طلب Creance (dette active
(مدنی- فقه) تعهدی که برذمه شخصی بنفع کسی وجود دارد این تعهد را از حیث انتساب به دائن، طلب و از حیث انتساب به مدیون. دین می نامند.
طلب عادی
( مدنی )طلب طلبکاری که هیچگونه تضمین مختص بخود ندارد.
طلب ممتاز Creance privilegiee
(مدنی) طلبی که نسبت بطلب های دیگر ازمدیون معین، دارای امتیاز خاص قانونی باشد مثل اینکه پاره ای از طلب ها حق تقدم و رجحان در پرداخت دارند مانند حقوق خدمه خانه متوفی در سال آخرقبل از فوت( ماده 226 قانون امورحسبی )
( فته) طلب
بمعنی سفته است. (رک. سفته )
طلبکار
(مدنی- فقه )یا دائن کسیکه تعهدی از او برذمه غیر وجود دارد Creancier (رک. بستانکار)
طلق
(مدنی- فقه) طلق بکسر اول صفت ملک آزاد وعاری از هرگونه محدودیت است مثلا ملکی که در رهن است ویا بطورکلی و بنحوی از انحاء دروثیقه غیر است طلق نیست یا ملکی که بموجب قرار تامین دادگاه توقیف شده طلق محسوب نمیشود ملک مشاع ملک طلق محسوب نمیشود.
طهارت مولد
( فقه )یعنی مشروع بودن نسب (یا حلال زاده بودن )