ترمینولوژی
حرف و
وجوه عمومی
وجوه و نقود و پول های متعلق به دولت را گویند .
وجوه ناقله
وجوه ناقل به هر یک از معاملاتی گفته می شود که ناقل عین یا منافع ملک یا مال باشد بنابراین عقد رهن از وجوه ناقله نیست ولی بیع و اجاره و ابراء و وصیت تملیکی از وجوه ناقله می باشند .
وجه اشتراک
یا آبونمان عنوان عقودی است که در آنها تعهد به طور متناقض یا مجدد انجام شود و عوض آن مقطوعاً معین و یکجا باشد . وجه التزام مبلغی که طرفین قرارداد پیش از وقوع خسارت ناشی از عدم اجراء قرارداد یا تأخیر اجراء آن ، به موجب توافق معین کنند .
وجه بیمه
حق بیمه را گویند .
وجه چک
مبلغ مذکور در چک را گویند .
وجه دریافتی
وجوهی که پس از اختصاص اعتبار با صدور تخصیص از طریق رده های مافوق واگذار و دریافت می شود مثل خزانه یا وزارت دارایی به حساب های دستگاه های اجرائی .
وجه سند
سندی که موضوع اصلی آن بیان مبلغی وجه باشد آن مبلغ را وجه سند گویند .
وجه الضمانه
پول یا مالی است که به منظور تضمین اجراء تعهدی بطرف سپرده شود و ممکن است به صورت وجه نقد یا ضمانت نامه بانکی یا غیر وجه باشد مانند مال غیر منقول .
وجه الکفایه
در عقد کفالت اگر کفیل تعهد کند که در صورت عدم احضار مکفول وجهی یا مالی بدهد آن وجه یا مال را وجه الکفاله یا مال الکفاله گویند .
وجه الضمان
مرادف با وجه الضمانه است .
وجه الضمان قضائی
وجه الضمانه ای که به مراجع قضائی سپرده می شود .
وجه الضمان نقدی
وجه الضمان هرگاه وجه نقد باشد آن را وجه الضمان نقدی می نامند .
وجه متحرک
به معنی تنخواه گردان است .
وجه واگذاری
اعتباراتی و یا وجوهی که پس از اختصاص اعتبار با صدور تخصیص به رده های زیر مجموعه واگذار می شود مثل واگذاری اعتبارات از طریق مالی دستگاه های اجرائی به امور مالی رده ها .
ودیع
به معنی ودیعه گیر استعمال شده است .
ودیعه
عقدی است که به موجب آن یک نفر مال خود را به دیگری می سپارد برای این که آن را مجاناً نگهدارد . ودیعه گذار را مودع و ودیعه گیر را مستودع یا امین می گویند .
ودیعه اسناد
امانت نهادن اسناد در دفاتر اسناد رسمی .
ودیعه قضائی
ودیعه گذاشتن به امر دادگاه .
ودیعه گذار
کسی که مال خود را نزد دیگری به رسم ودیعه می گذارد .
ودیعه گیر
کسی که مال غیر را به ودیعه می گیرد .