ترمینولوژی
حرف و
(شرکت) وجوه
الف- شرکت دو شخص معتبر که مالی ندارد از طریق عقد که هریک بعهده خود مال بخرند باین شرط که آنچه میخرند بین هردو مشترک باشد وثمن آنرا پس از فروش می پردازند و منفعتی که حاصل میشود بین آنان مشترک باشد. ب- معتبری مالی را بذمه خود میخرد و آنرا به معتبری (آنکه به اعتبار مشهور نیست و او را خامل گویند) میدهد که بفروشد باین شرط که ربح بین آنان مشترک باشد. ج- معتبری که مال ندارد با غیر معتبری که مال دارد شریک شوند که کار ازمعتبر و سرمایه ازغیر معتبر باشد ومال در ید غیرمعتبر باشد وتحویل معتبر نکند ومنفعت بین آنها تقسیم شود.
وجه
درلغت بمعنی قسمتی از اشیاء است که در بادی نظر بچشم میخورد. و بمعنی مآخذ و ذات اشیاء و بمعنی قصد وصحیح وسنت و روش و معانی دیگر نیز آمده است. اما بمعنی پول نقد در استعمالات عرب سا بقه ندارد شاید فارسی زبانان بظرافت طبع خود آنرا بمناسبتی ازیکی ازمعا نی فوق بمعنی وجه نقد منتقل کرده باشند. دراصطلاحات ذیل بکار رفته است:
وجه اشتراک
رک. آبونمان
وجه التزام
( مدنی )مبلغی که طرفین قرارداد پیش از وقوع خسارت ناشی ازعدم اجراء قرار داد یا تاخیر اجراء آن، بوجب توافق (خواه ضمن همان قرارداد اصلی باشد خواه بموجب موافقت مستقل ولی دراین صورت باید پیش ازبروز تخلف متعهد از تعهد باشد )معین کنند. ماهیت وجه التزام ماهیت خسارت است خسارتی که بتوافق طرفین قبلا معین شده است بهمین جهت جمع بین اخذ خسارت وانجام تعهد ممنوع وازاغلاط مشهور است مگو اینکه خسارت برای تاخیر انجام تعهد باشد که باید علاوه بر دادن خسارت تعهد را هم انجام دهد. (ذیل تبصره دوم ماده 34 قانون ثبت) وجه التزام را شرط جزائی و شرط جزا نیزگویند ولی این شرط همیشمه ضمن عقد نیست. حقوقدانان معاصر ازاعراب آ نرا (تعویض اتفاقی )گویند که تعبیر نارسائی است.
وجه بیمه
حق بیمه را گویند. ( رک. حق بیمه)
وجه چک
مبلغ مذکور درچک راگویند (ماده هفت قانون چکهای بی محل مصوب 1337).
وجه سند
سندی که موضوع اصلی آن بیان مبلغی وجه باشد آن مبلغ را وجه سند (یعنی وجه مذکور درسند) گویند.
وجه الضمان
مرادف وجه الضمانه است. ( رک. وجه الضمانه)
وجه الضمان نقدی
وجه الضمان هرگاه وجه نقد باشد آنرا وجه الضمان نقدی مینامند( ماده نهم قانون چکهای بی محل 1337).
وجه الضمانه
پول یا مالی است که بمنظور تضمین اجراء تعهدی بطرف سپرده شود و ممکن است بصورت وجه نقد (وجه الضمان نقدی )یا ضمانت نامه بانکی( در این صورت غیر نقدی است) ویا غیروجه باشد مانند مال غیر منقول( ما ده 46- 54 نظامنامه دفتر اسناد رسمی وماده 13 قا نون استخدام کشوری مصوب 1301 شمسی و ماده نهم قانون چکهای بی محل مصوب 1337).
وجه الضمانه قضائی
وجه الضمانه ای که بمراجع قضائی سپرده میشود( قرار داد وجه ا لضمانه قضائی ایران و سوئیس مورخ 14-12-1313 ).
وجه الکفاله
رک. مکفول
وجه المصالحه
(مدنی فقه) عوض مال الصلح که متصالح به مصالح میدهد در صورتیکه عوض مزبور پول باشد. درغیر پول هم استعمال شده است.
وجه متحرک
بمعنی تنخواه گردان است( ماده چهار قانون متمم بودجه سال 1315 کشور). ( رک. تنخواه گردان)
وجه ملزم
(مدنی) مقصود ازوجه ملزم عمل حقوقی است که موجب تعهد گردد مثلا وکالت دادن ضمن عقد لازم، مصداق وجه ملزم است پس وجه ملزم یعنی صورت ا لزام آور (ماده 653 قا نون مدنی ).
وحدت
در لغت بمعنی یگانگی است. دراصطلاحات ذیل بکار رفته است:
وحدت حقوقی
نظریه حقوقی که بموجب آن حقوق داخلی و حقوق بین الملل دارای طبیعیت واحد بوده ویکی از دیگری مشتق و منشعب است. عکس آنرا تعدد حقوقی Dualisme نامیده اند.
وحدت راه دو مساله
(فقه )گاهی ازمواد قانون دا نسته میشود که قا نونگذار دوموضوع حقوقی را بیک چشم نگاه می کند در این صورت می گویند طریق آن دو مساله، یکی است مانند دو آبی که از یک جوی روند در اینصورت مقررات راجع بیکی از آن دو در باره دیگری هم بکار می رود. چنا نکه ازماده 599 قا نون اصول محاکمات قدیم دانسته میشود که طریق دومسأله ذیل یکی است: الف- حکم قطعی دادگاه ب- حکم غیر قطعی دادگاه که قرار اجرای موقت آن صادر شده باشد. بنا براین مواد 55- 60 قا نون تسریع ( راجع بتوقیف) در مورد اجرای موقت هم بکار میرود.
وحدت ملاک
در اصطلاحات جدید حقوقی بجای قیاس بکار رفقه است. (رک. قیاس )
ودعی
(مدنی- فقه) ودیعه گذار را گویند یعنی کسیکه مال خودرا بدیگری می سپارد که برای او نگهدارد.