ترمینولوژی
حرف و
وزارت کشا ورزی
وزارتخا نه ای که هدف آن بررسی مسائل علمی وفنی برای اصلاح کشاورزی کشور ودفع ورفع آفات نباتی وحیوانی وهدایت وتشویق ما لکان وزارعان و بهره برداری کشاورزی دولت است.
وزارت کشور
وزارتخا نه ای که هدف آن اعمال نظریات کلی وسیاست دولت در شهرستانها وحفظ انتظامات ونظارت درامور سایر ادارات وحسن اداره وپیشرفت عمران شهرستا نها وثبت احوال وآمار افراد کشورو نظارت دولت دراحوال شهرداری هـا و اجراء انتخابات مجلسین است.
وزارت مالیه
بمعنی وزارت دارائی است (رک. وزارت دارائی)
وزارت معارف
مرادف وزارت فرهنگ است ( رک. وزارت فرهنگ)
وزارتخا نه
مجموعه ادارات که برای انجام یک خدمت عمومی تحت ریاست یک وزیر انجام وظیفه کنند.
وزراء
جمع وزیر است- اختصارأ درمعنی هیأت وزراء بکار میرود.
( شورای )وزراء
جلسه هیات دولت اگر بریاست نخست وزیر تشکیل شود شورای کابینه Conseil de cabinet نامیده میشود و اگر بریاست پادشاه یا رئیس جمهور تشکیل شود شورای وزراء نامیده میشود.
وزیر
( حقوق اساسی) صا حب منصب عا لی رتبه وعضو عالیمقام قوه اجرائیه که ریاست قسمتی از امورعومی را دارد و در رأس یک وزارتخا نه قرارگرفته است. (فقه) الف - بمعنی نمایندهء مخصوص شخص اول مذهب بکاررفته است چنا نکه موسی (ع) ازخداوند خواست که هارون برادرش را وزیر وی قرار دهد (واجعل لی وزیر أمن اهلی هرون اخی). ب- بمعنی مشاور مخصوص شخص اول اسلام (چنانکه علی علیه السلام به مردم فرمود که من وزیر برای شما باشم بهتر است که امیر شما باشم: (انا لکم وزیرأ خیرلکم منی امیرأ ). ج - عضو عالی رتبه و عالی مقام دولتی که قسمتی از امور عمومی را اداره میکرد خواه در مرکز کشور خواه در مر کز حوزه های بزرگ کشوری چنانکه در منشور حکوت مصر به مالک اشتر دستور داده شده وزیر عادل برای خود انتخاب کند ( شر وزرائک من کان قبلک للاشرار وزیرا...)
وزیر اعظم
(تاریخ حقوق )درمرکز حکومت وزراء متعدد وجود داشتند که دررأس آ نها وزیر اعظم بود و او را اعتماد الدوله می گفتند (درزمان قاجاریه اورا صدراعظم گفته اند) وظایف او عبارت بود از: الف- تصدیق وامضاء حکم مشاغل رسمی. ب- اداره امورما لی کشور. ج- نظارت در انجام وظیفه کارمندان حکومت. د- تعیین خط مشی سیاست خارجی کشور ومذاکره باسفرای خارجی وامضاء قرار دادهای خارجی. ومقام او پس ازنائب السلطنه بودکه او را وکیل می گفتند. وزیراعظم چون درمجالس و اجتماعات طرف راست پادشاه می نشست اورا وزیر دست راست می گفتند.
وزیر بیوتات
( تاریخ حقوق) سرپرست بیوتات سلطنتی را گفته اند( رک. بیوتات) وی متصدی ضبط وربط امور مالی (عایدات و هزینه ها) دستگاه سلطنت بوده است. و با شرکت وزیر اعظم (رک. وزیر اعظم) بپاره ای از امور اداری دیوان رسیدگی میکرد.
وزیر تفویض
(فقه) وزیری که همه عملیات را که در صلاحیت خلیفه بود می توانست انجام دهد مگر امور ذیل را: الف - تعیین ولیعهد ب- طلب استعفاء ازمقام خود ازملت. ج- عزل مستخدمینی که خلیفه آنها را استخدام کرده است. این وزیر باید مسلمان و آزاد ومجتهد میبود: این اصطلاح درمقا بل وزیر تنفیذ استعمال شده است.
وزیر تنفیذ
(فقه )وزیری بود که احکام و فرامین خلیفه را بر عایا ووا لیان ابلاغ میکرد اجتهاد شرط این وزارت نبود وممکن بود مسلمان نبوده واز غلامان باشد. درمقا بل وزیر تفویض استعمال شده است.
وزیر دست چپ
( تاریح حقوق ) بوا قعه نویس یا مجلس نویس ( رک. مجلس نویسان )گفته میشد وچون در مجالس عمومی در سمت چپ سلطان می نشست او را وزیر دست چپ می نامیدند.
وزیر دست راست
رک. وزیر اعظم
وزیر مختار Ministre plenipotentiaire
( بین الملل عمومی) یا فرستاده مخصوص: نماینده ای است ازردیف نمایندگان سیا سی فروتر ازسفیرکه در حدود ا ختیاراتی که به او تفویض شده نزد دولت دیگر به نمایندگی ازدو لت متبوع خود ا نجام وظیفه می کند و اعمال او در حدود اختیارات موجب تعهد دولت متبوع وی میشود.
وزیر مقیم Ministre resident
( بین الملل عمومی )نوعی از نمایندگان سیاسی دول که ازحیث رتبه فروتر ازسفیر و وزیر مختار است و برتر از کار دارسفارت.
وسائل متقلبانه
رک. تقلب
وساطت Bons offices
(بین الملل عمومی )اقدام دوستانه و صاح خواهانه ای است که یک دولت ثالث برای رفع اشکالات موجود در سر را، عهدنامه بین دو یا چند دولت بعمل میآورد وساطت موجب مسولیت واسطه نمی شود مگر اینکه شرط مسؤلیت باو عرضه شود واو بپذیرد.
وسق
(بفتح اول وسکون ثانی )وزن آن شصت صاع است.
وصایای متعدد
( مدنی- فقه) بدویا چند وصیت متعارض گفته می شود که ازیکنفر صورت گرفته باشد.