به هر چیزی که قابل تملک ، مبادله و دارای ارزش باشد مال گفته می شود . اموال به دو قسمت کلی منقول و غیر منقول تقسیم می شوند .

به اموالی گفته می شود که حین استفاده شکل ظاهری و ماهیت آنها تغییر نموده و دولت برای آنها عمر قانونی تعیین نکرده است . فرسوده اموال استهلاکی به انبار بازگشت نمی شود .

هر نوع مال منقول و غیر منقول که در تصرف ، مالکانه دولت باشد .

اموالی که دارای عمر مفید بیش از یک سال می باشند و با استفاده از آنها در مدت عمر مفید خود شکل ظاهری و قابلیت آنها تغییر اساسی نکرده و برای آنها عمر قانونی تعیین می شود . این اموال معمولا پس از فرسودگی به انبار عودت داده می شوند .

(جزا) اجبار مجرم از طریق کیفیات روانی ما نند اغواء واقناع توأم با تهدید. رک . اجبار مادی.

اموالی که غیر قابل حمل و انتقال باشد ، به نحوی که حمل و جا به جایی آن موجب خرابی آن مال گردد مانند ساختمان ، پل و تاسیسات .

اموالی که برای یک بار یا مدت معینی مورد استفاده قرار می گیرند و پس از مصرف یا کلاً از بین می روند و یا آثار باقیمانده آنها قابل استفاده نمی باشند .

اموالی که نقل آن از محلی به محل دیگر بدون این که لطمه ای به آن وارد آید امکان پذیر باشد در ردیف اموال منقول قرار می گیرد .

اموالی هستند که از آنها هیچ استفاده ای نشده است .

کلیه اقداماتی است که به منظور بهبود اوضاع و بهسازی زندگی و محیط زندگی مردم غیر نظامی مناطق جنگ زده انجام می شود . این گونه اقدامات موجب گرایش مردم به نظام و گرایش آنها به سپاه و نظامیان می شود .

امور مربوط به گمرک ، شامل ترخیص ، پرداخت عوارض گمرکی و .... را شامل می شود که خریدار یا فروشنده باید آن را انجام دهند .

به طور کلی انبار به محل و فضائی اطلاق می شود که یک یا چند نوع کالای بازرگانی ، صنعتی یا فرآورده های مختلف در آن نگهداری می شود .

کلیه عملیاتی است که روی اقلام از موقع تحویل به انبار تا هنگام تحویل به رده های مصرف کننده در انبار انجام می گیرد . عملیات انبارداری شامل نگهداری ، انبار و توزیع اقلام براساس حواله های صادره از مقامات مجاز می باشد .

قسمتی است از مال که از طریق اباحه آن به غیر برای منتقل الیه «حق انتفاع » حاصل می شود در اصطلاحات فقه و حقوق مدنی غیر از منفعت است .

زوال مالکیت مالک نسبت به مال معین به نفع مالک جدید که ید روی مطلقاً از مالک نخستین دو قسم است : الف - انتقال مسبوق به نقل مانند بیع . ب - انتقال غیر مسبوق به نقل مانند انتقال ترکه بورثه متوفی اولی را معمولا نقل و دومی را انتقال می گویند .

(حقوق عمومی) آئین نامه ای نه برای اجراء یک قانون مقرر میشود. ممکن است آئین نامه اجرائی را خود مجلس و یا دولت ویا مقامات اداری کشور در حدود صلاحیتی که دارند تهیه و بمعرض اجراء بگذارند.

(فقه) هرگاه یک موضوع معین و مشخص موجود در خارج اتفاقأهم در قلمرو امر قا نون قر ارگیرد وهم درقلمرو نهی قانون، این وضع را در اصطلاح فقهی (اجتماع امر و نهی) گویند. در چنین موردی عمل به نهی بایدکرد. ا جتناب السیئات او لی من ا کتساب الحسنات خیام گوید: فریاد که عمر رفت بر بیهوده هم لقمه حرام و هم نفس آلوده فرموده ناکرده سیه رویم کرد ایوای ز کرده های نا فرموده این اندیشه ساده و بدیهی است هر چند که گروهی در گذشته بیهوده عمر در آن مصرف کرده و دفترها نوشته اند.

مجموع انتقال دین و انتقال طلب را گویند .

هر گاه بدون تبدیل تعهد شخص ثالث ، دین مدیون را بر ذمه خود گیرد این را انتقال دین نامند رضایت بستانکار شرط انتقال دین است ضمان عقدی و حواله بر اساس انتقال دین قرار دارند .

نقل حق بستانکار به وسیله او به دیگری که رضایت بدهکار شرط صحت این نقل نیست.