contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف الف

اجنبی

(بین الملل خصوصی) کسیکه فاقد تابعییت کشور معینی است نسبت به دولت آن کشور و افراد آن، اجنبی (یا بیگانه) محسوب میشود.

(فقه) الف

غیرمسلم را گویند در همین معنئ درفقه لفظ " کافر " هم استعمال شده است اجنبی بودن درفقه ازنظر نداشنن عقیده اسلام است ولی درحقوقهای جدید از نظر نداشتن تابعیت یک کشور است. ب- در فقه ثالث نسبت بطرفین عقد را نیز اجنبی گوینده

اجیر

(مدنی- فقه) کسیکه خدمت و کار خود را در عوض مزد معامله میکند عقدی که بین اجیر و طرف او (مستاجر)واقع میشود " اجاره خدمات " نامیده میشود (ماده 514 ق- م) و از مصادیق عقد اجاره است.

اجیر خاص

( فقه) اجیری است که در مدت معین برای انجام کاری بمباشرت خود اجیر می شود. هم چنین است اگر ابتداء مدت اجاره معین باشدو بین طرفین شرط شده باشدکه از روز شروع بکار بدون فاصله آن کار را بپایان برسا ند. اجیر منفرد و اجیر مقید نیز درهمین معنی بکاررفته است.

اجیر مشترک

( فقه) در تمام موارد ذیل صدق می کند: الف- اجیری که تعهد انجام کاری را بدون شرط مباشرت با تعیین مدت کرده ب- اجیری که تعهد مزبور را با شرط مباشرت وبدون تعیین مدت نموده باشد. ج- اجری که تهد مزبور را بدون شرط مباشرت و بدون تعیین مدت نموده در همین معنی اجیر مطلق هم استعمال شده ا ست

ابداع

( فقه )درلغت بمعنی اختراع و ایجادچیز تازه است. در شریعت بمعنی چیز تازه ( فکر تازه) بعنوان دیا نت در دین وارد کردن است.

اجیرمطلق

( فقه) مرادف اجیر مشترک است( رک. اجیر مشترک)

اجیر مقید

( فقه ) مرادف اجیر خاص است( رک . اجیر خاص)

اجیر منفرد

( فقه) مرادف اجیر خاص است( رک. اجیر خاص)

آحاد

(فقه) هر روایت که بحد تواتر نرسیده باشد بأن خبرواحد( که جمع آن اخبار آحاد است ) گفته میشود . خبر متواتر نادر است و اخبار غالبأ از جنس خبر واحد هستند. رک . متواتر

احاله

(جزا) خروج دادگاه ازصلاحیت محلی ( رک . صلاحیت محلی)برای رعایت پاره ای مصالح در اینصورت جرمی که باید برحسب اقتضاء صلاحیت محلی در دادگاه معینی رسیدگی شود دردادگاه هم عرض آن رسیدگی میشود که با اذن دادگاه عالی برتر ازآنها رسیدگی میشود (ماده 205 قا نون جزا) ( بین الملل خصوص) اگر قانون بیگانه احوال شخصی بیگا نگان را احاله بقوانین ایران( مثلا) کند در اینصورت قاضی ایرانی ناچاراست که قوانین دولت متبوع خود را اجراء کند ولی اگر بقوانین کشورثا لثی احا له کرده باشد قاضی ایر ان مکلف برعایت آن نخواهد بود.

احتکار

جمع آوری کالاهای بازرگا نی به قصد و انتظار نایابی و کمیابی و فروش بقیمت گران . چنین شخصی را محتکرگویند. احتکاری که بزه است عبارت است ازاینکه کسی کالای موردا حتیاج ضروری عامه رازیا ده ا زمصرف خود داشته و بر ای جلوگیری ازفروش بدولت یا مردم پنهان کند (ماده یک قانون جلوگیری از احتکار مصوب 1320 و ماده 10 قانون متمم بودجه1317)

احتلام

(فقه)یکی از علامات بلوغ شرعی است. احتلام درلغت بمعنی جماع در خواب است ولی دراصطلاح عبارت است ازخروج منی براثر نوعی از تخیلات غیر ارادی جنسی یا حرکات غیرارادی جنسی که درخواب صورت میگیرد.

احتیاط

( فقه ) اخذ بشیوه ای که درآن حتی المقدور منظور مقنن عملی گر دد واین درمواردی است که شک پیش آید والا در مواردیکه منظورمقنن روشن است موردی برای احتیاط نیست شکوکی که در مورد آنها احتیاط می کنند محدود و معین است و شامل همه شکوک نمی شود. غالب موارد احتیاط دور از احتیاط است

احد حدود (دال احد مشدد است) (فقه)

مجازات شدیدتر را گویند در اصطلاحات حقوق کیفر کنونی مجازات اشد گویند 0

احرام

( مدنی- فقه) احرام بکسر اول اسم جامه ای است که حاجیان درمحل مخصوص ( میقات)پوشند وقصد احرام کنند و نیز اسم عملی است که دخول در آن موجب حر ام شدن امورمعینی بر عامل( که محرم نامیده میشود )آن است ( ماده 1053قانون مدنی )

ابداع احتمال

( فقه )فرض جدید و تازهای در موردیک مساله فقهی اظهار نمودن است. ابداع احتمال، ذهن را ازحا لت بساطت خارج میسازد. (مقدمه عمومی علم حقوق)

احصائیه

علم و طرز علمی در شمارش پدیده ها و وقایع خارجی اعم ازا جتماعی و مادی و اقتصادی وغیره. فرهنگستان کلمه آمار را بجای آن نهاده است.

احصان

احصان ( فقه) اول- احصان دوقسم است: احصان مرد و احصان زن احصان مرد اجتماع سه شرط زیر است الف- مرد آزاد مواقعه مشروع صورت دهد( در هر جهت) ب- زنی باختیار داشت باشد از طریق عقد دایم یا مالک کنیزی باشد. ج- زن مزبور همیشه در اختیار مرد فقهاء شرط بلوغ وعقل را هم افزوده اند و درآن خلاف است. مردی که دارای شرایط بالا باشد محصن ( بر وزن مسلم )نامیده میشود شرطهای بالا اگر در شخص بالغ جمع شود و صاحب این شرطها زنا کندآن زنا را زنای محصنه نامند احصان زن عبارت است ازاجتماع سه شرط زیر در زن الف- در ازدواج دایم مردی باشدیا مملوک او باشد ب- همیشه دسترسی بمرد مذکور بالا داشته باشد. ج- زن اگر آزاد باشد مواقعه مشروع قبلا صورت داده باشد چنیئ زنی را محصنه نامند و زنای اورا دراین شرایط پس ازبلوغ، زنای محصنه گویند. احصان ازکیفیات مشدده قا نو نی است. احصان مذکور بالا در مورد زنا بکار میر ود ودرقا نون کیفر ا یر ان دیده نمیشود و بجای زنای محصنه عنوان "روابط نا مشروع زن شوهردار و مرد زن دار" بکاررفته است( ما ده 212 قا نون مجازات عمومی ). دوم- در مورد جرم قذف، احصان از اجتماع عقل و بلوغ و حریت و اسلام و عفت دریک فردحاصل میشود احصان به این معنی از اصطلاحات فقهاء است و در نصوص شرعی دیده نشده است

ا حضار

امر مرجع قضائی ویا مرجع صلاحیتدار دیگر بحضور مامور در نزد او در موعد یا زمان معین (ماده 15 1-336-407 آئین دادرسی مدنی و ماده 737 ببعد اصول محاکمات قدیم و ماده97 قا نون اصول تشکیلات )