contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف د

دعوی اعسار

(دادرسی مدنی) دعوئی است که بموجب آن مدعی نسبت به خواسته یا دین یا محکوم به (ماده 39 دادرسی مدنی) ویا هزینه دادرسی (ماده 41 -693 دادرسی مدنی و ماده یک قانون اعسار) ویا موضوع اجرائیه ثبتی یا مالیاتی (ماده 20-21- 28 قانون اعسار و ماده 40 دادرسی مدنی) و خلاصه دینی از دیون خود بهر صورت که فرض شود از دادگاه درخواست اعلام حالت اعسار (رک. اعسار) او را ضمن صدور حکم کند.

دعوی افراز

(دادرسی مدنی) دعوائی که خواسته آن تقسیم ملک مشاع است بین شرکاء آن (جدا کردن سهم شریک مدعی از سایرشرکاء) بند هشتم ماده 13 آئین دادرسی مدنی. طرف این دعوی تمام شرکاء ملک هستند (ماده300 و بند دوم ماده304 قانون امورحسبی) اگر مال شریکی نزد کسی وثیقه باشد بازخود آن شریک طرف دعوی است نه وثیقه گیرنده. دعوی افراز مصداق واقعی دعوی است (ماده چهارم لایحه قانونی فروش خالصجات مصوب 20- 9- 34) در صورتیکه مالکیت محل نزاع نباشد حکم افراز بهیچ وجه نظربه امرمالکیت ندارد ودر امر مالکیت نمیتوان بآن استناد کرد.

دعوی انجام تعهد

(دادرسی مدنی) دعوائی است که خواسته آن تقاضای الزام متعهد معین به اجراء تعهد معین است (بند هفتم ماده 13 دادرسی مدنی).

دعوی انحصار وراثت

(دادرسی مدنی) دعوائی است که بموجب آن وراث متوفی ازدادگاه تقاضای صدور تصدیقی بر محصور بودن وراث متوفی به عدد و اشخاص (یا شخص) معین معلوم می کنند و تصدیق مزبور را تصدیق حصر وراثت و برگ حصر وراثت و حصر وراثت نامند. (ماده 360 قانون امور حسبی)

دعوی انحلال شرکت

(دادرسی مدنی) دعوائی است که خواسته آن اعلام اضمحلال شرکت بازرگانی است (ماده 93- 181 قانون تجارت و ماده 182 قانون تجارت و ماده دوم قانون ثبت شرکتها مصوب 15-3-310) این دعوی از دعاوی بازرگانی است. تسلیم مدیر شرکت بدعوی انحلال اثری ندارد زیرا اقرار شخص طبیعی بضرر شخص حقوقی بدون داشتن اختیار چنین اقراری اثر ندارد.

دعوی انکار زوجیت

رک. دعوی نفی زوجیت

دعوی اولی

(فقه) دعوئی که برای بار اول درمحکمه مطرح میشود. درمقابل دعوئی که بنحوی از انحاء با دعوی اول مرتبط است و در اثناء محاکمه و رسیدگی بدعوی اولی حادث میشود. دراصطلاحات فعلی دعوی اولی را دعوی اصلی و دعوی ثانوی را دعوی فرعی نامند. دعوی فرعی ممکن است بصورت دعوی متقابل (ماده 284 آئین دادرسی مدنی) و دعوی جلب ثالث و دعوی وارد ثالثو دعوی مرتبط و غیره درآید.(رک. دعوی فرعی)

دعوی بازرگانی

(دادرسی مدنی) هردعوی که منشاء مستقیم آن عملیات بازرگانی باشد دعوی بازرگانی است.

دعوی باطل

دعوائی که بعلت نارسائی یا فقد دلیل مدعی حکم علیه اوصادرگردیده باشد. اصطلاح دعوی باطل از اصطلاحات مأنوس و قدیمی در زبان فارسی است.

دعوی برائت از وجه الکفاله

(دادرسی مدنی) کسیکه کفالت متهمی را درمراجع قضائی کرده و به تشخیص آن مراجع بتعهد خود رفتار نکرده ودستور ضبط وجه الکفاله داده شده و او خود را مشغول الذمه نمیداند و مدعی است که ذمه او بسببی ازاسباب (مانند حضور متهم در موعد مقرر) مبری شده میتواند دعوائی باین منظور در دادگاه شهرستان طرح کند که آنرا دعوی برائت از وجه الکفاله نامند. (ماده 136 مکررآئین دادرسی کیفری)

دعوی برات

(دادرسی مدنی) دعوائی است که خواسته آن وجه برات و مستند اصلی آن برات باشد.

دعوی برغائب

(دادرسی مدنی) دعوائی که بضرر غائب مفقود الخبر طرح شود خواه برای صدور حکم موت فرضی او باشد خواه برای تصرف دراموال غائب قبل از صدورحکم مذکور و خواه ازطرف زوجه غائب برای صدور حکم طلاق.

دعوی بر متعهد میت

(دادرسی مدنی) دعوائی است که ازطرف وراث یا بستانکاران میت بطرفیت کسیکه بنحوی از انحاء تعهدی بنفع میت دارد اقامه شود (ماده 234- 235 قانون امور حسبی)

دعوی برمیت

(دادرسی مدنی) دعوائی است که طرفیت وراث میت یا مدیون او و یا امین و یا متصرف در مال میت بادعاء داشتن طلب یا عینی نزد میت اقامه میشود (ماده 232- 235- 238 قانون امور حسبی) کسیکه مدعی حقی (عین- دین) برمیت است میتواند دعوی بطرفیت وراث یا نماینده قانونی او طرح کند هر چند ترکه تحت تصرف وارث نباشد دراینصورت تا وصول ترکه بدست وارث مسئولیتی در پرداخت دیون میت ندارد ولی میتوان وارث را محکوم بپرداخت دیون متوفی کرد (ماده 232- 272 قانون امور حسبی) در صورت نبودن وارث برای میت یا مجهول بودن و ارث دعوی مذکور بطرفیت مدیر ترکه (اگر ترکه در دست او باشد) والا بطرفیت دادستان (اگر ترکه دردست او باشد) اقامه میشود. بشرط اینکه دهسال از تاریخ حریر ترکه نگذشته باشد (ماده 334 - 335-336 قانون امورحسبی) در موردیکه متوفی از اتباع خارجه باشد مواد 352- 355 قانون مزبور رعایت میشود.

دعوی بطلان اجاره

(دادرسی مدنی) دعوائی است که بموجب آن از دادگاه تقاضای اعلام بطلان اجاره بسببی از اسباب شود فرق بطلان و فسخ اجاره آن است که فسخ محتاج بقصد انشاء است و حال اینکه بطلان حاجت بقصد انشاء ندارد و عروض یکی از اسباب بطلان کافی است که آنرا بی اثر کند. اسباب بطلان اجاره متفاوت است مانند قابل انتفاع نبودن عین مستاجره از آن حیث که اقدام باجاره آن شده (شق اول ماده هفتم قانون مالک و مستاجر و ماده 481 - 496 قانون مدنی)

دعوی بطلان تقسیم

(دادرسی مدنی) دعوائی که خواسته آن اعلام بطلان تقسیم مال مشاعی است خواه آن مال مشاع ترکه باشد یا نه (ماده 66 قانون آئین دادرسی مدنی)

دعوی بلامعارض

(فقه) کسیکه دعوی مالکیت مالی را کند که در تصرف اونباشد و احدی هم مزاحم اونشود وبا او اختلاف نکند.

دعوی پژوهشی

(دادرسی مدنی) یک دعوی با عتبار اینکه درمرحله نخستین از رسیدگی مطرح باشد دعوی نخستین و هرگاه در مرحله ثانی ازرسیدگی طرح شود دعوی پژوهشی یا دعوی استینافی نامیده میشود (رک. رسیدگی نخستین)

دعوی تجاری

بمعنی دعوی بازرگانی است (رک. دعوی بازرگانی)

دعوی تخلیه

(دادرسی مدنی) الف - دعوائی که خواسته آن رفع ید مستاجر ازعین مستاجره و تسلیم آن بمؤجر است و اسباب مجوز تقاضای تخلیه متفاوت است. ب - دعوائی که خواسته آن رفع ید عدوانی متصرف عدوانی است که از طرف مالک اقامه میشود (ماده 326 آئین دادرسی مدنی) ج- دعوی رفع ید بصورت انجام تعهد مانند اینکه خریدار خانه شرط کند که بایع پس ازسه ماه از حین بیع آنرا تخلیه کرده و تحویل خریداربدهد (بازگشت این شق بشق دوم است) و هم چنین است دعوی خلع ید شریک از مال مشاع (ماده 118- 475- 58 ببعد قانون مدنی)