contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف د

دانشگاه

سازمان مرکب از سازمانهای تابعه که بمنظورتحصیلات و تعلیمات عالیه در همه علوم و فنون عصر باتجهیزات لازم فراهم میشود مانند دانشگاه تهران که بموجب قانون خرداد سال 1313 تاسیس شد ولی ایرانیان خیلی پیشتر از آن دارای دانشگاههای معتبرتر بوده اند که محققان بزرگ و معروف بمقیاس جهانی ازآنها فارغ التحصیل شده اند و نظامیه نشابور و بغداد از آن جمله است وسعدی بنا بگفته خود شاگرد نظامیه بغداد بود گفته او است: (مرا در نظامیه ادرار بود.) ادرار بمعنی شهریه و مواجب و مستمری است. با اینکه از دانشگاههای قدیم آنچه که برجا مانده قابل ملاحظه (بطور نسبی) نیست تاثیرمعنوی آنها در دانشگاه کنونی قابل انکار نیست.

دانشنامه

الف - Diolome گواهی نامه دانشکده ها. ب - دائرة المعارف (در مقابل لغت نامه یا فرهنگ لغات یا واژه شناسی ویا گویشنامه) تخصیص گویش به لهجه بدون دلیل است زیرا این کلمه ازگفتن مشتق است و گفتن اختصاص به لهجه ها ندارد و استعمال آن در مورد لهجه ها موجب تخصیص بآن مورد نمیشود. اشتقاق ازحقوق اهل زبان است.

دانشنامه حقوقی

بمعنی دائرة المعارف حقوقی است که با فرهنگ حقوقی از جهات ذیل فرق دارد: الف - در فرهنگ حقوقی حداکثر اصطلاحات حقوقی باید گرد آوری شود بعکس دائرة المعارف حقوقی که درآن تحت عنوان حداقل عناوین (اصطلاحات) حداکثر اطلاعات حقوقی گرد آوری میشود. در فرهنگ حقوقی قصد گرد آوردن حداکثر اطلاعات حقوقی وجود ندارد. ب - در فرهنگ حقوقی هدف تعریف اصطلاحات است و ممکن است فرهنگ انتقادی باشد دراینصورت انتقاد هم راجع بتعریفات است. و ممکن است فرهنگ مستند باشد یعنی محل ذکر اصطلاحات در متون قوانین و مقررات یا کتب حقوق بعنوان نمونه نمایانده شود ج- فرهنگ حقوقی گرایش بیک کتاب نظری دارد بعکس دائرة المعارف حقوقی. (لغت دانشنامه در دانشنامه علائی بهمین معنی است).

دانق

(بکسر نون و بفتح آن) جمع اولی دوانق و جمع دومی دوانیق است و دوانیقی لقب منصور عباسی است. از کلمه فارسی دانه گرفته شده است. در وزن برابر است با هشت حبه و دو پنجم حبه ازدانه های متوسط جو. هر دانق مساوی دو پنجم گرم است. بعضی گفته اند وزن هر دانق هشت دانه جو متوسط است هردانق دو قیراط است.

دانگ

درعرف عام بمعنه مطلق سهم است و در اصطلاحات حقوقی بمعنی یک ششم ازمال غیر منقول است.

داور

در لغت اسم خدا است: یکی ازعقل می لافد یکی طامات میبافد بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم و نیز بمعنی رسیدگی است: گوئیا باور نمیدارند روز داوری کاین همه دزد و دغل درکار داورمی کنند دراصطلاح کسی است که برای داوری انتخاب شده است و داوری (یاحکمیت) عبارت است از فصل خصومت (ماده 632 آئین دادرسی مدنی) بتوسط یک یا چند نفر نه بطریق فصل خصومت قضات دادگاههای رسمی. موضوع مورد ارجاع بداوری اعم است از اینکه قابل طرح در دادگاههای داخلی باشد یا نه (مانند اختلافات بین دول- قرارداد لاهه 1899 ماده 15)

داور اختصاصی

(دادرسی مدنی) داور یا داورانی که مبعوث یکطرف قرارداد یا دعوی باشد داور اختصاصی همان طرف است بعکس سرداور یا داور مشترک که مبعوث طرفین و مورد قبول طرفین می باشد. (رک. سرداور)

داور ثالث

(دادرسی مدنی) داور مبعوث طرفین قرار ـ داد یا دعوی که مورد قبول هر دو طرف است. در مقابل داور اختصاصی استعمال میشود. (رک. سرداور)

داور مشترک

بمعنی داور ثالث یا سرداور است. (رک. داور ثالث – سرداور)

داوری

(دادرسی مدنی) فصل خصومت بتوسط غیر قاضی و بدون رعایت تشریفات رسمی رسیدگی دعاوی. (رک. داور)

داوری اجباری

(دادرسی مدنی) داورئی است که ارجاع دعوی و اختلاف بداوری موقوف بتوافق طرفین اختلاف برداوری نباشد مانند اختلاف زن و شوهر در مورد تمکین و نفقه و مانند اینها (ماده 676 دادرسی مدنی) درمقابل داوری قرارداری بکار رفته است (رک. قرارداد داوری)

داوری بتراضی

(دادرسی مدنی) بمعنی داوری قراردادی است که طرفین قبل از وقوع اختلاف و یا پس ازآن، حل دعوی را بنظر داور موکول می کنند (رک. قرارداد داوری)

داوری قراردادی

(دادرسی مدنی) داوری بتراضی طرفین دعوی را گویند. (رک. قرارداد داوری)

(قرار داد) داوری

(مدنی - دادرسی مدنی) توافق طرفین معامله مبنی بر ارجاع اختلافاتی که بعدا ازمعامله آنان ممکن است حاصل شود بداوری، خواه توافق مذکور بصورت عقد مستقل باشد خواه بصورت شرط ضمن عقد خواه داور یا داوران را در آن توافق معین کنند یا نه (ماده 633 دادرسی مدنی)

دایر

(مدنی- فقه) زمینی است که تحت کشت یا بناء و مانند آنها (ازکارهائی که عرفأ احیاء محسوب است) باشد درمقابل بایر و موات استعمال میشود (رک. بایر)

دبیر

در معانی ذیل استعمال میشود: 1- معلم دوره متوسطه. 2- کارمند سفارتخانه که مانند وزیر مختار دارای مصونیت سیاسی است Secretaire و در غیاب آنان میتواند کاردار (شارژ دافر) شود و بیشتر به نائب سفارت گفته میشود. (رک. دبیر خانه)

دبیرخانه

دبیر در لغت بمعنی نویسنده و دبیرخانه دفتری است که دبیران و نویسندگان اداری درآن بکار تحریر پردازند و درقدیم آنرا دارالانشاء(Secretariat) می گفتند و دبیر را منشی گویند.

دخالت Intervention

(بین الملل عمومی) اعمال قدرت بطور غیر قانونی از طرف یک دولت درامری از امور داخلی یا خارجی دولت دیگر بوجهی که او را مجبور ازاطاعت و متابعت خود کند.

دخالت دوستانه

(بین الملل عمومی) نوعی وساطت و میانجیگری یک دولت برای حل مسالمت - آمیز اختلاف دو یا چند دولت است که فرق آن با وساطت این است که در مذاکرات طرفین اختلاف هم شرکت می کند (در دخالت دوستانه) ولی این دخالت بصورت تحمیل اراده وکسب نفع برای خود نیست نظردر دخالت دوستانه نظر مشورتی است بعکس داوری بین دول که علی القاعده قبول نظر داور الزامی است.

دخول

(مدنی- فقه) مقاربت زن و مردی که بین آنها رابطه زوجت بر قرار است بطوری که دخول صورت گیرد و مقصود از نزدیکی در ماده 1092- 1093 ق - م و امثال مواد مزبور نزدیکی بمفهوم لغوی نیست بلکه مقصود همین معنی اصطلاحی دخول است که منشاء آثار حقوقی مهمی میباشد. (ماده 945 ق - م)