contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف س

سلطه مالکانه

(فقه - مدنی) سلطة شخص برمالی را گویند و بیشتردرمورد حق عینی مالک عین بکار می رود. کلمه Facultes بمعنی اختیارات مالی بصیغه جمع این مفهوم اصطلاحی را نمی رساند.

سلف

(مدنی- فقه) بیعی که ثمن آن حال ومبیع آن مؤجل باشد در اصطلاح عامیانه پیش خرید و پیش فروش گفته می شود یعنی فروشنده مالی را که هنوز وجود پیدا نکرده ولی در انتظار وجود آن است قبل از وجود پیدا کردن آن می فروشد مانند کشاورزی که قبل از فصل بدست آمدن محصول مقداری گندم در ذمه بفروشد.

سلم

(مدنی- فقه) بیعی که ثمن آن حال و مبیع آن مؤجل باشد در اصطلاح عامیانه پیش خرید و پیش فروش گفته می شود.

سماع

(فقه) سماع حدیث یعنی شنیدن حدیث از شیخ. و بمعنی تحمل حدیث( رک. تحمل ) هم استعمال شده است واین معنی اعم است (وصول الاخیار الی اصول الاخبار- صفحه 119)

سمت

شغل و مقام رسمی را گویند. ( رک. رسمی )

سنا

دومین مجلس قانونگذاری که طبق اصل 43 - 44- 45 قانون اساسی تشکیل می شود.

سناتور

عضو مجلس سنا را گویند.

سنت

در لغت بمعنی آئین وطریقه است( من سن سنة حسنه...) در فقه عبارت است از گفتار ورفتار وتقریر معصوم در امری از امور دینی.

سنت تقریری

(فقه) فعل ویا ترکی که معصوم (ع) برآن آگاه شده و آنرا مورد نهی قرار نداده باشد چنانکه مستفاد از تاریخ این است که در زمان پیغمبر(ص) برای انعقاد عقود متعارف( مانند بیع و رهن واجاره و غیره )صیغه خاصی از الفاظ درعقود بکار نمی رفت واین امر مورد نهی هم قرار نگرفت با اینکه موضوع از موضوعات شایع (عام البلوی) در بین مردم هم بود واین خود دلیل ایست که عقود در تحقق خود نیاز بصیغ مخصوص ندارند.

سنت فعلی

( فقه) افعال معصوم(ع) اگر برای بیان مطلبی از مطالب دینی رخ داده باشد مانند بیان شفاهی حجت است وآنرا سنت فعلی (درمقابل سنت قولی و سنت تقریری)

سنت قولی

(فقه) بیانات معصوم (ع) را درامور دین سنت قولی نامیده اند.

سنتو

علامت اختصاری سازمان پیمان مرکزی است. (رک. سازمان پیمان مرکزی)

سنجه (وصنجه)

نوعی از نقود قدیم است. این کلمه فارسی است و از سنجیدن (سنگیدن) گرفته شده است و عیارگرفتن بهمین معنی بکاررفته است. حافظ گوید: نقد ها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند وزن این نقد بحسب ازمنهء مختلف مانند سایر نقود قدیم تغییر کرده است.

سند

الف - عبارت از نوشته ای است که درمقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد (ماده 1284 ق- م و ماده 370 ببعد آئین دادرسی مدنی ) ب- گاهی بمطلق دلیل( اعم از نوشته و لفظی )گفته می شود دراین صورت مرادف مدرک است. و درهمین معنی عبارت ((سند کتبی)) استعمال شده است. نوشته اگر برای تعیین وام یا طلب باشد آنرا تمسک - سند دین - سند طلب Effet نامند. ج - روات یک حدیث را در اصطلاحات علوم راجع بفقه، سند گویند.

سند اجرائی

هر سندی که قدرت اجرائی داشته باشد خواه اجرائیه دادگاه باشد خواه سند رسمی لازم الاجراء که بدون حکم دادگاه قابل اجراء است.

سند انتقال

هرسند که دلالت برانتقال مالی بدیگری کند اعم ازعادی و رسمی. بیشتر در سند انتقال رسمی بکار می رود در مورد سند عادی باید قرینه ای وجود داشته باشد.

سند انتقال اجرائی

بعد از مزایده وحراج ملک مورد مزایده وحراج که بموجب سند رسمی منتقل ببرنده مزایده یا حراج میشود آن سند را سند انتقال اجرائی می نامند.

سند برائت

(مدنی) سند عادی یا رسمی که از طرف بستانکار یا قائم مقام او به مدیون داده میشود و حکایت ازسقوط دین او درمقابل بستانکارمی کند (ماده 60 آئین نامه اجراء اسناد رسمی).

سند بیمه

عقد بیمه از عقود تشریفاتی است وبموجب سندی که بیمه نامه و سند بیمه خوانده میشود تنظیم میشود( ماده 2- 19 قانون بیمه مصوب 7- 2-1316)

سند تابعیت

(مدنی) سند رسمی حاکی از قبول بیگانه به تابعیت کشور معین (ماده 983 قانون مدنی)