contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف س

سبب دعوی

( دادرسی مدنی )عاملی که حق مورد تقاضای مدعی دعوی از آن ناشی شده (بادعاء مدعی) چنانکه مدعی دعوی مالکیت خانه ای را طرح کند و مالکیت خود را ناشی از بیع بداند در این صورت بیع را سبب دعوی گویند. مقصود از سبب در ((شهادت بر سبب)) همین معنی است چنانکه ر دعوی بالا اگر شهود شهادت بروقوع بیع مذکور بدهند آن شهادت را شهادت برسبب نامند ولی اگر شهادت به مالکیت مدعی بدهند عنوان شهادت بر سبب را ندارد.

سبروتقسیم

اصطلاحی است قدیمی که متاخران بجای آن لغت ((تردید)) را بکار برده اند ویکی ز ادلهء اثبات اعتبار قیاس ( یعنی تمثیل مذکور در منطق صوری ) یا Analogie ست سبر بمعنی غور رسی است و سبر و تقسیم بمعنی بدست آوردن مناط وتجزیه و تحلیل مطلبی را گویند باین منظور که مناط آن مطلب بدست آید چنانکه درمورد ماده 10 قانون مدنی گوئیم: قرارداد تأثیری در آزادی اراده ندارد بنابراین مناط وعلت آزادی اراده در ایقاعات هم وجود دارد پس ایقاعات هم تا وقتی که مخالف صریح انون نباشد معتبرند. در این Adage اشاره به سبر وتقسیم (و تمثیل ) شده و فته اند: Ubi eadem ratio, idem jus عنی هرجا که علت یک حکم قانونی وجود اشته باشد باید معلول همان علت هم وجود اشته باشد.

سبق تصمیم

(جزا) تصمیم راجع به نقشه طرح شده قبل ز ارتکاب جرم بمنظور سوء قصد نسبت ه مجنی علیه را سبق تصمیم گویند پس سبق تصمیم یعنی تصمیم مقدم بر ارتکاب رم (تقدم قابل ملاحظه نه تقدم ملصق ه جرم ) مانند کمین کردن برای قتل که صداق سبق تصمیم است.

سبق و رمایه

( فقه - مدنی) سبق یا مسابقه عبارت از سب دوانیدن و شتر دوانیدن و فیل دوانیدن استر وحمار دوانیدن و تیراندازی کردن ست بموجب عقد معوضی که عنوان اجاره جعاله ندارد. نسبت بسائر حیوانات نیز وزنه برداری وکشتی اختلاف است. دلیلی بر منع نیست. عوض ممکن است ال یا مؤجل باشد و ممکن است عوض ین یا دین باشد خواه دین قبل از اینعقد وجود داشته باشد وخواه بموجب اینعقد بوجود آید (در این صورت عقد مسابقه مرامات از عقود عهدی و از مصادیق عهدات می باشند) رمایه ومرامات ومناضله بمعنی تیراندازی بصورت مسابقه است و بعضی مناضله را بمعنی محاطه گرفته اند یعنی کم کردن آنچه که برابر زنند چنانکه گویند هرکه پنج تیر از بیست تیرزند برنده (سابق) است پس اگر هر دو پنج تیرزنند میاندازند تا بیست کامل شود. مناضله بین دو گروه جائزاست که هرگروهی در حکم شخص واحد باشد ازحیث اصابت تیر بهدف و عدم اصابت (این نوعی از قرارداد جمعی است) دراینصورت تساوی عدد دوگروه شرط نیست. ماده 655 قانون مدنی. (مناهج المتقین ممقانی- صفحه 332)

سپرده

بمعنی ودیعه است. ( رک. ودیعه )

ستوق

(بفتح اول و ضم ثانی) فارسی است از ((سه تو)) گرفته شده است و چون این درهم از نقره و مس وآهن ساخته میشد و خلیط آن سه چیز بود سه تو نامیده شد و افزایش قاف برای تعریب است بعضی از فقهاء بدون تحقیق آنرا ستوق بفتح اول و دوم و سوم خوانده و برای اینکه آنرا از سه طبق و سه طبقه مشتق کنند آنرا بصورت سطوق ضبط کرده اند.

سجل

( بکسر اول و ثانی و تشدیدلام) درلغت بمعنی نوشته است( یوم نطوی السماء کطی السجل) و تسجیل بمعنی نوشتن سند است. دراصطلاح بمعانی ذیل آمده است: الف - برگ اجراء در اصطلاحات فقهی. ب - مرادف شناسنامه است( رک. شناسنامه). و سجل احوال بمعنی نوشتن وثبت وقایع (فوت - تولد - ازدواج و طلاق) دردفاتر مخصوص است.

سجلی احوال

بمعنی شناسنامه است (اصطلاح قدیمی است) در سال 1297 شمسی هیآت دولت بموجب تصویب نامه تنظیم سند سجلی را مقرر کردند واجراء آن به عهده بلدیه تهران نهاده شد. اولین قانون سجل احوال در 14- 3- 1304 بتصویب رسید (ماده 58 قانون ثبت 1310 ) رک. سجل

سجل اعترافی

درحاشیه اسنادیکه فقهاء قبل از تشکیل ثبت اسناد و املاک تنظیم می کردند جعی از علماء بلد و وجوه شهر اقرار متعاملین را بوقوع معامله شنیده و در حاشیه سند معامله گواهی بر اقرارآنها میدادند مثلا مینوشتند: ( قد اعترف لدی اشرف التجار فلان بن فلان ....)ماده 56 قانون ثبت 1310 و ماده 102 قانون جزا. ( رک. سجل وقوعی)

سجلی جزائی

بمعنی سجل کیفری است. ماده 56 قانون جزا. ( رک. سجل کیفری)

سجل کیفری

دفتری است که درمرکز هر استان وتحت نظر دادستان شهرستان برای ثبت مستخرجه احکام مذکور درماده سوم آئین نامه سجل کیفری (مجموعه 1318 ص 159) و باستناد ماده 56 قانون کیفرعمومی وماده چهارم قانون اصلاح قانون سازمان دادگستری و استخدام دادرسان مصوب 6- 10- 1315 نگهداری میشود.

سجل وقوعی

درحاشیه اسناد عادی که محاضر قدیم ( قبل از تشکیل ثبت اسناد و املاک در ایران) وفقهاء مینوشتند صاحب محضر( و معتمدان حاضر در جلسه )وقوع معامله را نزد خود گواهی نموده و این گواهی کتبی که ممهور بمهر آنان میشد سجل وقوعی نامیده می شد. درمقابل سجل اعترافی استعمال می شد ( رک. سجل اعترافی )

سحق

(فقه) وطی زن بازن چنانکه عامل ومعمول هر دو زن باشند و این عمل را نسبت بطرفین مساحقه گویند قانون جزای اسلامی آنرا جرم شمرده است.

سربنه

بنه به ضم باء عبارت است از مقدار زمین زراعتی که چند گاو ازعهده زراعت آن بر آیند یعنی مدتی مدید هر ساله چند گاو به آن بسته باشند. به تبع ابن وضع چند خانوار درآن زمین بزراعت وآبادی آن اشتغال می ورزند که رئیس آن چند خانوار را در تقسیمات کشوری قدیم( تا نیم قرن قبل )سربنه می گفتند. هرده از چند بنه تشکیل میشد وکدخدا مافوق سربنه ها بود (ماده نهم قانون مالیات املاک اربابی و دواب مصوب 20- 10- 1354 شمسی).

سربود

رک. تقسیم (تقسیم برد)

سربهر

سالطان درشهربانی.

سرپاس

سرتیپ در شهربانی.

سر پاسبان

پایور شهربانی مانند گروهبان ارتش.

سر پاسبان دو

وکیل دوم در شهربانی است.

سر پاسبان سه

وکیل سوم درشهربانی است.