contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ش

شخص حقوقی در حقوق خصوصی

( مدنی) هرگاه شخصی حقوقی فقط موضوع حق در حقوق خصوصی باشد آنرا شخص حقوقی در حقوق خصوصی نامند مانند شرکتهای تجاری. پس بانکها که دارای شخصیت حقوقی درحقوق خصوصی می باشند مشمول احکام شخص حقوقی حقوق خصوصی می باشند حتی بانکهائی که سرمایه آنها متعلق بدولت است. پس معافیت دولت از هزینه دادرسی شامل حال این بانکها نیست.

شخص حقوقی در حقوق عمومی

(مدنی) هرگاه شخص حقوقی موضوع حقوق عمومی هم باشد آنرا شخص حقوقی در حقوق عمومی نامند مانند دولت و شهرداری و وزارتخانه ها و مؤسسات انتفاعی دولت( نه مؤسسات بازرگانی که طبق اصول بازرگانی اداره میشوند ).

شخص حقیقی

بمعنی شخص طبیعی است. ( رک. شخص طبیعی )

شخص طبیعی

افراد انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف می باشند( ماده 958- 961 ق – م)وشخص حقیقی هم مینامند. درمقابل شخص حقوقی استعمال میشود.

شخصی بودن قانون

( مدنی- بین الملل خصوصی) یعنی اجراء قانون دولت متبوع شخص در حق او هر چند که مقیم خاک بیگانه باشد.

شخصیت

( مدنی) حالت تشخص شخصی از جهت اینکه موضوع حقوق و تکالیف است. این اصطلاح از حقوق اروپائی گرفته شده است. در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:

شخصیت حقوقی

( مدنی) حالت تشخص شخص حقوقی از حیث اینکه موضوع حق و تکلیف است. (رک. شخص حقوقی)

شذوذ

رک. خبر شاذ

شرب

(مدنی- فقه )اصطلاح مخفف حق شرب است (ماده 104 ق- م) ( رک. حق الشرب)

شرح دعوی

(دادرسی) مقدمه ای است در دادنامه که شامل امور ذیل است: الف- اسم اصحاب دعوی یا طرفین امر حسبی. ب- اقامتگاه آنان. ج- اموریکه منشاء دعوی شده است. مجموع این سه قسمت را ماهیت دعوی نامند( صدر ماده 551 دادرسی مدنی ) دیوان کشور در ماهیت دعوی بموجب این ماده نظارت در امر دادگاههای ماهوی دارد ولی نقض و ابرام در فرجام راجع بماهیت دعوی نیست (ماده 558 آئین دادرسی مدنی ) د- مستندات و ادله طرفین. ه - خلاصه مسائل معروضه و مورد ترافع که در دادگاه طرح شده است. این دو قسمت خارج از ماهیت دعوی است و مورد اظهار نظر دیوان کشور و مصب نقض و ابرام است.

شرخری

برمعانی ذیل اطلاق میشود: الف- قبول دعوی فاسد موکل از طرف وکیل وکوشش درمحق نشان دادن موکل درچنین صورت. ب- انتقال گرفتن موضوع اینگونه دعاوی از طریق صلح حقوق محتمل وسپس طرح دعوی در محاکم برای اخذ حکم بنفع خود. مثلا انتقال گرفتن اغلب زمین هائی که در جریان عملیات ثبتی است و هنوز ثبت دفتر املاک نشده از نوع شرخری است. (ماده 38 نظامنامه قانون وکالت 1315)

شرط

( مدنی ) الف- امری است محتمل الوقوع درآینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را( کلا یا بعضأ) متوقف برحدوث آن امر محتمل- الوقوع نماید (ماده 222 ببعد ق- م) ب- وصفی که یکی ازطرفین عقد، وجود آنرا در مورد معامله تعهد کرده باشد بدون اینکه آن وصف، محتمل - الوقوع درآینده باشد (ماده 235 ق - م) این شرط را شرط صفت گویند. ( فقه) در فقه بمعنی مطلق تعهد( اعم ازضمن عقد یا بطور مستقل و جدای از عقد ) است بهمین جهت، شرط را بدوقسم تقسیم می کنند: شرط ضمن عقد و شرط ابتدائی ( رک. شرط ابتدائی ) درحقوق فرانسه condition امری است حادث و مستقبل ومحتمل الوقوع که زوال یا حدوث حقی بر تحقق آن موقوف گردد ولی clause شرطی است که دریک عمل حقوقی گنجانده میشود بمنظور تکمیل یا تغییرآثار حقوقی معمولی آن. لذا شرط درقانون مدنی ما اعم از هر دو معنی بالا است. ( اصول فقه) در اصطلاحات اصول فقه هرامری است که وجود آن برای تحقق امر دیگری لازم باشد و در تعریف آن گویند: (الشرط مایلزم من عدمه العدم و لایلزم من وجوده الوجود )یعنی شرط عبارت است از چیزی که اگر نباشد مشروط بوجود نمی آید ولی اگر شرط بوجود آید بتنهائی برای ایجاد مشروط کافی نیست.

شرط ابتدائی

(فقه) مرادف تعهد یکطرفی است و آن تعهدی است لازم که شخص بقصد یکطرفی خود علیه خود ایجاد می کند( رک. تعهد ). از نظر فقهاء شرط ابتدائی باطل است.

شرط ارادی

(مدنی) شرطی که در آینده ممکن است واقع شود و اجراء عقد را مرتبط بامری می کند که آن امر تحت اراده( اراده واقع ساختن یا واقع نساختن) یکی ازطرفین عقد است. گاهی آنرا Condition simplement potestative می نامند.

شرط ارادی مطلق

( مدنی) شرطی که ممکن است در آینده واقع شود و اجراء عقد را موقوف باراده یکی از متعاقدین می کند و اگرآن عاقد که مشروط له است متعهد باشد شرط باطل است مانند من میفروشم بشما خانه ام را بشرط اینکه بخواهم.

شرط انتفاء حق

( مدنی )شرطی است که هرگاه محقق شود تعهد موجودی را از بین می برد چنانکه شرط کند اگر مشتری ثمن بیع را در رأس موعد معینی ندهد بیع فسخ شود. ( رک. شرط ایجاد حق )

شرط ایجاد حق

(مدنی )شرطی است که اگر محقق شود موجب زوال تعلیق و باعث تنجز حقی میشود مانند شرط راجع به وجه التزام.

شرط برائت از ضمان

بمعنی شرط عدم مسئولیت است. (رک. شرط عدم مسئولیت)

شرط برائت از عیب

( مدنی- فقه) هرگاه معامله کننده نسبت بعیب مبیع قبول مسئولیت نکند و این امر مورد موافقت طرف باشد این تعهد را شرط برائت از عیب وشرط تبری ازعیب نامند( ماده 436 ق- م) درقانون مدنی شرط تبری ازعیب اختصاص بفرض خاصی داده شده است وآن فرض این است که صاحب مال از وجود عیب در آن آگاه نباشد ودرچنین وضعی با اسقاط مسئولیت محتمل نسبت بعیب آن، اقدام بمعامله کند. ولی اگر بداند که در مال وی عیب هست و معذلک عهده عیوب را ازخود سلب کند یا با تمام عیوب بفروشد این دو مورد را ظاهرا داخل در شرط برائت ازعیوب نکرده است.

شرط بنائی

(فقه) تعهداتی که در مذاکرات پیش از عقد بصورت مذاکره مقدماتی عقد بین متعاقدین مورد بحث واقع شده و در متن عقد اسمی ازآنها برده نشده است. در اصطلاح دیگر آنها را شروط تبانی نیز گفته اند.