contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ب

بشرط لا

(فقه) شرطی که موضوعی را نفی کند مشروط را نسبت بآن موضوع نفی شده ((بشرط لا)) گویند مثلا هرکس که مالی را می خرد بطور ضمنی بر بایع شرط می کند که مبیع مال غیر نباشد یعنی باین شرط وارد بیع میشود که مبیع مال خود بایع باشد نه مال ثالث (بند دوم ماده 362 قانون مدنی بر همین پایه قرار دارد.) و هم چنین هرکس مالی میخرد بطور ضمنی شرط میکند که مبیع فاسد و معیب نباشد.

بطلان

صفت عمل حقوقی باطل است (رک. باطل)

بطلان ذاتی Nulite absolue (nule)

بمعنی بطلان مطلق است. رک. بطلان مطلق

بطلان مطلق

بطلان واقعی همین است و بطلان مطلق بی اثر بودن عقد یا ایقاع بعلت فقدان شرط یا شروطی است که بدون آنها قانونا نمیتواند اثرداشته باشد و رضایت ذینفع هم نمیتواند آنرا مؤثر کند. رک. بطلان نسبی

بطلان نسبی Nullite relative (Annulable)

صفتی است دریک عمل حقوقی که در آن رعایت کامل شرائط قانونی نشده ولی عمل مزبور بعلت نقص مذکور بنفع ذینفع در حالت تزلزل (بین صحت وفساد) اعلام شده و فقط ذینفع میتواند ازطریق اعلام اراده خود آنرا ملحق به عمل کاملا صحیح یا کاملا فاسد و باطل گرداند و درحقیقت چنین عملی باطل نیست وبلکه موقوف است (همانطورکه فقهاء هم بآن عنوان موقوف داده اند.) و باید بوسیله دادگاه باطل گردد و مورد آن معلول شدن اراده بعلت اشتباه یا اکراه و یا محجور بودن عاقد است.

بطن

(فقه - مدنی) بمعنی نسل است و عبارت ((بطنا بعد بطن)) بمعنی نسلا بعد نسل است (جامع الشتات - 343 - 348) رک. نسل.

بغات

(بضم باء) درفقه بمسلمانانی گفته میشود که علیه پیشوای معصوم دین قیام کرده باشند مانند خوارج نهروان.

بغلیه

درهم بغلی را گویند (رک. درهم بغلی)

بقایا

جمع بقیه است و بقیه در عربی بمعنی زبده و منتخب و چیزخوب ازیک جنس معین را گویند. اما بقیه بمعنی پس مانده و مانده و دنباله و تتمه را بعربی باقی گویند ولی در فارسی بقیه بمعنی اول بکار نمی رود و بمعنی باقی بکار رفته است و بهمین معنی بقایا را هم بکار میبرند ! در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:

بقایای ثبتی

تتمه مخارج و هزینه های ثبتی که باید متقاضی ثبت بپردازد (از حق الثبت و هزینه مقدماتی) ممکن است موقع تقاضای ثبت، قسمتی ازحق الثبت تادیه وبقیه دین متقاضی باشد. هزینه مقدماتی در موقع تقاضای ثبت تمام دریافت میشود. اگر موقع ارزیابی یا معاملاتی که متقاضی می کند تفاوت بدهی (چه در حق الثبت وچه درهزینه مقدماتی) دیده شود بر منبای تفاوت قیمت در موقع انجام معامله (ولو معامله اجاره باشد) طبق ماده دوم آئین نامه ماده 120 قانون ثبت وبند دوم فصل امور مالی دفاتر (از مجموعه جدید بخشنامه های ثبتی سال 1343) این تفاوت نیز جزء بقایای ثبتی قابل وصول است.

بقایای مالیاتی

تتمه مالیات پرداخت نشده مؤدی که بحساب مالیات سال بعد نقل میشود.

بکر

(مدنی- فقه) الف - در بحث نکاح به زنی گفته می شود که بکارت او از راه مواقعه از بین نرفته باشد. بنابراین اگر بادختری مواقعه نشده ولی ازغیر طریق مواقعه بکارتش از بین رفته باشد عنوان بکر را دارد وحتی بکرممکن است شوهر هم داشته باشد. ب- در فقه در قسمت مقررات کیفری مرادف با اصطلاح ((غیر محصن)) بکار رفته است.

بلد

(فقه) درتقسیمات کشوری حقوق اسلامی ناحیه وسیعی بود که حوزه ماموریت یک مأمور دولت محسوب میشد. (رک. عمل) وسیع تر از بلد را اقلیم می گفتند. در اصطلاحات کنونی اصطلاح معادل ونظیر بلد را شهرستان گویند.

(اعمال) بلد

(فقه) در تقسیمات کشوری حقوق اداری اسلام اعمال بلد به آبادیهای حومه ((بلد)) که از نظر اداری تابع آن بلد محسوب می شد گفته میشود مانند اعمال ری یعنی آبادیهای تابعه ری.

(نفی) بلد

مرادف تبعید است و آن عبارت است از بیرون کردن کسی از شهر یا آبادی معین بنقطه دیگر از کشور یا خارج از کشور (اصل 14 متمم قانون اساسی)

(نقد) بلد

(فقه) پول رائج در محل معینی را گویند خواه رواج آن زیاد باشد یا کم مثلا کلیه پولهای رائج در تهران در این زمان نقد بلد تهران محسوب است خواه اسکناس باشد خواه دلار یا لیره.

بلدیه

شهرداری را گویند که هدف تاسیس آن حفظ منافع شهرها و برآوردن نیاز اهالی شهرنشین است (ماده 154 قانون جزا)

(حوزه) بلدیه

محوطه شهر را گویند (ماده 26 نظامنامه قانون بلدیه 1309)

بلوغ

(فقه) رسیدن طفل است بحال احتلام (در مرد) و حیص یا حمل (در مورد زنان) علامات بلوغ ذکور عبارت است از: الف - روئیدن موی عانه ب- روئیدن موی صورت ج - احتلام د - گذشتن پانزده سال قمری از تاریخ تولد (ماده 35 قانون جزا) علامات بلوغ اناث عبارت است از: الف - حیض ب- حمل ج - گذشتن نه سال قمری ازتاریخ تولد. بلوغ درخنثی مشکل موقعی محقق می شود که ازعهده تشخیص سود و زیان خود برآید: تشخیص حسن و قبح ملاک بلوغ نیست.

بلوک

دهستان را گویند که در تقسیمات کشوری حوزه بزرگتر از ده است. دهستان را دهدار اداره می کند و سابقا او را میر بلوک می نامیدند این کلمه در نام خانوادگی بعضی اشخاص دیده شده است.