contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ب

بورس اوراق بهادار

بورسی که درآن اوراق بهادار مورد معامله واقع شود. درمقابل بورس کالا استعمال 909- بورس بازرگانی مرادف بورس کالا است (رک. بورس کالا)

بورس کالا

بورسی است که درآن پاره ای ازکالاها که مصرف عمومی دارد و زود فاسد نمیشود درآن مورد معامله واقع شود و غالبا این کالاها از مواد اولیه ومحصولات کشاورزی است. درهمین معنی بورس بازرگانی هم بکار می رود.

بهای عادله

مرادف نرخ عادله و قیمت عادله است (رک. نرخ عادله - قیمت عادله) ماده یکم قانون تملک زمین ها برای اجراء برنامه های شهرسازی مصوب 17- 3- 1339.

بهادر

در اصطلاحات اداری عصر تیموری بکسی گفته می شد که فوجی را درهم می شکست یا ناحیه ای را به تصرف در می آورد و لغت ((بزن بهادر)) که اکنون استعمال میشود یادگاری از همین اصطلاح است.

بهداری

اداره ای که برای مواظبت بهداشت مردم تاسیس شده است.

بهره بها

بمعنی اجرت المثل استعمال میشود (رک. اجرت المثل)

بهره مالکانه

بهره ای که زارع وکشاورز به مالک زمینی که درآن کشت می کند مطابق قرارداد و یاعرف محل می دهد (ماده دوم قانون اصلاحات ارضی - مصوب 19- 10- 40)

بی احتیاطی

(جزا) درمقابل غفلت بکار میرود یعنی غفلت از جنس ترک است و بی احتیاطی ازجنس فعل، که عبارت است از ارتکاب عملی از روی ترک پیش بینی و حزم که حقأ باید آن پیش بینی یا حزم رعایت می شد یعنی توقع آن عرفأ از فاعل عمل میرفت بی احتیاطی بمعنی عام شامل بی مبالاتی هم هست. بی مبالاتی عبارت است ازاینکه فاعل عمل پیش بینی ورود ضرر را از ناحیه عمل خود بغیرمی کند ولی معذلک لاقیدی بخرج میدهد و احتیاط نمی کند مانند راننده ای که باوجود ناقص بودن اتومبیل باحتمال اینکه انشاءالله طوری نخواهد شد بحمل مسافر یا کالا مبادرت کند. درتقسیم دوگانه خطا Faute (که بنظر ما معنی صحیح آن تخطی است) بی مبالاتی و عدم مهارت هم وجود دارد زیرا تقسیم تخطی به بی احتیاطی وغفلت محصور بحصر عقلی است. انتقاد - درمواد 6- 22 قانون کیفر بزه های مربوط به راه آهن مصوب 1320 بی مبالاتی و غفلت را روبروی هم بکار برده در صورتیکه غفلت و بی احتیاطی درمقابل هم استعمال میشوند و بهمین ترتیب درماده یک قانون تشدید مجازات رانندگان بی احتیاطی و عدم مهارت را در مقابل هم بکاربرده در حالیکه مناسب بود غفلت و بی احتیاطی را در مقابل هم بکارمی برد و اگر مقنن قصد تفصیل بیشتر داشت حق بود بی مبالاتی را هم می افزود. فقط در لایحه مسئولیت مدنی 1339 (ماده 1- 4) غفلت و بی احتیاطی را اسم برده آنهم در دو ماده مختلف که این طرز استعمال درست نیست وحق بود که درماده یک هر دو را باهم بکار می برد.

بیاض

وصف زمین غیر مشغول به زراعت و بنا و نظایر آن مشروط به اینکه زمین مذکور درملکیت مالک بوده باشد والا بزمین موات بیاض گفته نمیشود.

بیان

(فقه) مقصود مصرحات قانونی است. درمقابل سکوت قانون استعمال میشود وکلمه بیان در اصطلاح ((قبح عقاب بلا بیان)) هم بهمین معنی است.

بیتکچی

در اصطلاح اداری عصر مغول وتیموری منشی جمع و خرج مالیات را می گفتند. مستوفیان عصر صفویه و قاجار جانشینان این منشیان هستند.

بیت المال

رک. دیوان بیت المال در قانون اصلاحات ارضی 19- 10- 40 بیشه یا قلمستان زمینی است که درآن درختان غیر مثمر بوسیله انسان غرس شده و تعداد درخت درهرهکتارآن ازهزار اصله تجاوز نماید.

بیشه طبیعی

بیشه ای که اشخاص ایجاد نکرده باشند (ماده یک آئین نامه قانون ملی شدن جنگلها مصوب 6- 6- 42 هیات وزیران)

بیطرفی

(بین الملل عمومی) وضع دولتی که از هرگونه دخالت در جنگ بین دو یا چند دولت خودداری کند.

بیطرفی اجباری

وضع دولتی که دائما از حق دادن اعلان جنگ محروم گردیده است و این وضع غالبا از طرف دول بزرگ بر دولت کوچک تحمیل میشود زیرا این نوعی از حجر است. و چون بموجب عهدنامه ای این تحمیل بعمل می آید آنرا بیطرفی قراردادی (قرررداد بضرر ثالث و بین دول بزرگ) هم نامیده اند کما اینکه بیطرفی دائمی هم نامیده شده است.

بیطرفی اختیاری

وضع دولتی است که باختیار وتصمیم خود از دخالت در جنگ بین دویا چند دولت خودداری کند. بیطرفی موقتی هم در همین معنی بکار رفته است درمقابل بیطرفی دائمی (رک. بیطرفی اجباری)

بیطرفی ارافی و ابنیه و مؤسسات

براثر توافق دو خصم از سرایت جنگ بپاره ای از اراضی و ابنیه و مؤسسات خودداری میشود و این وضع را بیطرفی اراضی و ابنیه و مؤسسات نامند

بیطرفی دائمی

رک. بیطرفی اجباری

بیطرفی قراردادی

رک. بیطرفی اجباری

بیطرفی مشروط

بیطرفی مقید بقید وشرط را گویند چنانکه دولتی اعلام بیطرفی کند بشرط اینکه جنگ معینی از منطقه معینی تجاوز نکند.