contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ع

عام اصولی

رک. مقدمات حکمت

عام افرادی

رک. عام استغراقی

عام مؤخرازخاص

( فقه )قانون عامی که تاریخ تصویب آن مؤخراز قانون خاص باشد عام مؤخر از خاص نامیده میشود چنانکه ماده 719 دادرسی مدنی( نسبت بمیزان خسارت تاخیر تادیه )عامی است که مؤخر است از ماده 562 قانون تجارت.

عام مجموعی

( فقه )عام مجموعی عامی است که حکم قانونی مربوط بآن برای همه افرادش یکجا و من حیث المجموع صدق میکند ودرباره یک یک افراد آن صدق نمی کند چنانکه درمثال مذکور درعام استغراقی ( رک. عام استغراقی )کلمه ((عملیات ))یک عام مجموعی است وحکم قانونی مربوط بأن ((احیاء عرفی )) است واین حکم یعنی احیاء درمورد هرعمل بسیطی صدق نمیکند بلکه مجموعه ای از اعمال که باهم جمع شوند مصداق احیاء عرفی زمین موات محسوب میشوند.

عام وخاص

درلغت بمعنی شامل وضد خاص است و اکثریت مردم را گویند و خاص، طبقه صاحب دانش وهنررا گفته اند چنانکه خیام گوید: نابرده بصبح درطلب شامی چند ننهاده برون زخویشتن گاهی چند درکسوت خاص آمده عامی چند بدنام کننده نکونامی چند دراصطلاحات فقهاء مباحث مربوط به قواعد عام وخاص را گویند که هرچند از قواعد نسبتا لفظی است ولی فهم آنها الفباء استنباط است. ( رک. عموم)

عام و خاص مطلق

رک. عموم و خصوص مطلق

عام وخاص من وجه

رک. عموم وخصوص من وجه

عامل

(فقه- مدنی )دراصطلاح حقوق اداری اسلام مستخدم دولت را گویند وجمع آن عمال است مثلا عامل زکات یعنی مامور وصول زکات. (مدنی- فقه )درمعانی ذیل بکارمی رود: الف- عامل مزارعه که زارع است( ماده 519 ق- م ) ب- عامل مساقات (ماده 543 ق- م ) ج- عامل مضاربه که سود اگر است واسم دیگر آن مضارب است.( ماده 546 ق - م) د- عامل جعاله که طرف جاعل است (ماده 562 ق- م ) ه - بصورت جمع (عوامل) در باب مزارعه بکار می رود. (رک. عوامل) (تجارت - مدنی) عامل به کسی گفته میشود که از طرف دیگری و بنام او و برای او کاریا کارهائی را انجام میدهد خواه وکیل باشد خواه نماینده قانونی( مانند ولی قهری و وصی وقیم) این مفهوم ترجمه اصطلاح فرنگی mandataire است که درمقابل prepose بکار می رود ومعنی آن، عامل تابع است یعنی کسیکه کار معینی را و یا وظیفه معینی را تحت نظر دیگری انجام میدهد مانند کارمند دولت و یا کارگر که تحت نظرکارفرما کار می کند.

عامل بیمه

کسیکه واسطه بین بیمه گرو بیمه گذار است.

عامل تابع

رک. عامل

عامل تجارتی

( بین الملل عمومی )عامل وابسته به پست های سیاسی یا کنسولی که با نظر آنان و وابستگان بازرگانی، نمایندگی و بررسی امور اقتصادی را درحوزه ماموریتشان بعهده دارد. و از تجارکنونی یاقدیم انتخاب میشود.

عامل جعاله

(مدنی- فقه )کسیکه بمنظور دریافت اجرت مقرر درجعاله اقدام بکاری که پیشنهاد شده می کند.

عامل صدقات

( فقه) مامور وصول زکات را گویند.

عامل فروش

کسیکه ماذون از طرف شخص (رسمی یا غیررسمی )دیگری در فروش جنس یا اجناس معینی است مانند عامل فروش قند وشکر.

عامل مزارعه

( مدنی- فقه )زارع را درعقد مزارعه عامل مزارعه گویند.

عامل مساقات

( مدنی- فقه) کسیکه درعقد مساقات درختان میوه را برای نگهداری وآبیاری از مالک آن میگیرد.

عامل مضارب

( مدنی- فقه )کسیکه سرمایه را ازدیگری برای تجارت درعقد مضاربه میگیرد.

عامه

( فقه) اهل سنت و جماعت را گویند. در مقابل خاصه (شیعه )استعمال میشود.

عبادت

هر مقرر شرعی که غرض اهم ازآن امور اخروی باشد چه بصورت جلب منفعت باشد وچه بصورت دفع ضرر.کفارات هم جزء عبادات می باشند. عبادت باین معنی در مقابل معامله به معنی اعم استعمال میشود که عبارت است از هر مقرر شرعی که غرض اهم آن امور دنیوی باشد. ( رک. معامله )

عبارت حکم

( دادرسی )قسمت اخیر رسیدگی که تصمیم دادگاه را منعکس می کند و عنوان chose jugee را دارد. درمقابل مقدمه حکم motifs بکار می رود که شامل اسباب موجه حکم است.