contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ع

عتیقات ونفائس

( مالیه )اموالی که استعمال نمیشود زیرا از حیث تاریخی یا صنعتی نادر وگرانبها است مانند اشیاء موزه ـ تا بلوها- سنگتراشی های ممتاز- کتب خطی مصور- جواهر و مانند آنها( ماده سوم آئین نامه اموال دولتی 10/ 9/ 19 )

عتیقه

کلیه آثار صنعتی اقوامی که تا انتهای دوره زندیه درخاک ایران زندگی کرده اند از نظر قانون ایران عتیقه نامیده می شود (نظامنامه مصوب تاریخ 28-6-1311 قانون راجع بحفظ آثار ملی مصوب 12- 8-1309) درهمین معنی اصطلاحات آثار تاریخی وآثارملی بکار می رود باین دو اصطلاح مراجعه شود.

عدالت

( فقه- مدنی) یعنی ترک جرائم( گناهان ) بزرگ واصرار نورزیدن بر جرائم کوچک و رعایت مروت. مروت عبارت است از اتصاف باموری( از ترک و فعل) که پسندیده است بحسب زمان ومکان و شان شخص. همه مراتب بالا باید بحد ملکه برسد( ماده 1134 قانون مدنی )حالت عکس عدالت را فسق گویند (جامع الشتات ص 699) درعلم حقوق هماهنگی انسان را بانظام جهان عدالت گویند. ( رک. عدل و انصاف )

عدل

رک. عدالت و قاعدهء عدل و انصاف

عدل وانصاف

الف- گذاشتن پایه احقاق حق برمساوات درمقابل قانون و احترام بحقوق افراد. ب- درمقابل قوانین موضوعه بکارمی رود یعنی نظری که از قوانین موضوعه گرفته نشده وحتی ممکن است مغایر با آن باشد درعین حال که عرفأ مصداق عدل وانصاف شمرده میشود. (رک. قاعده عدل وانصاف )

عدلیه

الف- وزارت دادگستری را گویند. ب- شیعه و معتزله را گویند که معتقد بعدالت خداوند هستند درمقابل اشاعره که اساسأ اسناد عدل وجور بخداوند نمیدهند. ( رک. دادگستری- ضروری مذهب )

عدلیه چی

سابقا کارمند وزارت دادگستری و بخصوص قاضی دادگستری را می گفتند و فعلا کمتراستعمال میشود،

عدم

بمعنی نبود و نیستی است در اصطلاحات ذیل بکاررفته است:

عدم تمرکز اداری

(حقوق اداری )یعنی اداره امور اداری محلی توسط مردم همان محل و تحت نظارت دولت مرکزی. عکس این قضیه را (اداره امور اداری محل توسط دولت مرکزی )رژیم تمرکز اداری گویند. Centralisation

عدم رشد

بمعنی سفه است( رک. سفه )

عدم رعایت مقررات دولتی

(جزا) از انواع چهارگانه خطا در امور کیفری است (رک. خطا) ومقصود رعایت نکردن هر دستوری است که ضمانت اجراء داشته باشد خواه بصورت قانون باشد خواه بصورت نظامنامه (ماده یک قانون تشدید مجازات رانندگان مصوب 1328)

عدم شناسائی

( بین الملل عمومی) رد صریح یا ضمنی پذیرش یک وضع در روابط بین المللی ازطرف یک دولت یا یک مؤسسه بین المللی که وضع مزبور را غیرقانونی یاغیرمؤثرمی داند.

عدم صحت سلب

رک. صحت سلب

عدم عطف قانون به گذشته

یعنی قانون نسبت به قبل از تاریخ وضع و نشر خود اعتباری ندارد.

عدم مهارت

(جزا) یکی ازمصادیق چهارگانه خطا در امورکیفری است( رک. خطا) وعبارت است ازعدم آشنائی متعارف باصول و دقائق علمی وفنی کار معین از قبیل کار رانندگی ماشین یا تراکتوریا کشتی و غیره.بی اطلاعی کافی از حرفه معین مصداق عدم مهارت است( ماده یک قانون تشدید مجازات رانندگان مصوب 1328 ) (رک. بی احتیاطی )

عدم النفع

(فقه- مدنی )ممانعت از وجود پیداکردن نفعی که مقتضی وجود آن حاصل شده است مانند توقیف غیرقانونی شاغل بکارکه موجب حرمان او ازگرفتن مزد شده باشد. بملاک ماده 728 آئین دادرسی مدنی میتوان عدم النفع را منشاء خسارت دانست ولی بشرط اینکه قاعده بالا و شرائط آن جمع شود. ماده 226 قانون مدنی ماو فصل مربوط بآن با توجه بماخذ فرانسوی آن مجوز اخذ خسارت ناشی از عدم النفع است. ماده 49 قانون ثبت علائم 15/4/1310 بطورکلی عدم النفع را ضرر شمرده است و نیز بند سوم ماده نهم آئین دادرسی کیفری (رک. ضرر مسلم)

عدم نفوذ

(فقه- مدنی )تزلزل یک عمل حقوقی بعلت فقدان پاره ای از شرائط آن که بصحت آن خلل نرساند موجب بروز نوعی تزلزل درعمل حقوقی است که ازآن تعبیر به عدم نفوذ می کنند مانند فقدان رضا درعقد مکره که موجب عدم نفوذ آن است( ماده 203 قانون مدنی) عمل حقوقی که دارای صفت عدم نفوذ باشد اصطلاحا غیرنافذ و موقوف نامیده شده است. قانون مدنی اصطلاح باطل وغیر نافذ را گاهی بجای یکدیگر استعمال می کند (ماده 212- 1214- 213 837 ق- م )

عدوان

(مدنی- فقه )صفت تصرف بدون مجوز قانونی است ازهمین قبیل است یدعدوان (ماده 308 ق- م )

(ید) عدوان

( مدنی- فقه) تصرف بدون مجوز درمال غیر است( ماده 308- 366 ق- م ).

عدول از رهن

(مدنی- فقه )یعنی مرتهن از حق وثیقه خود بر خصوص عین مرهونه چشم بپوشد و باین ترتیب دارائی راهن متعلق حقوق و طلب وی گردد در این صورت سند رهنی وی تبدیل به سند ذمه ای میشود و یجای اجراء مقررات ماده 34 قانون ثبت مقررات راجع باجراء سند ذمه ای درحق مدیون اجراء شود. اختلاف نظر عمیق در صحت عدول از رهن وجود دارد وصحت آن مطلقا ممنوع است (مجله حقوقی دادگستری- سال 1343- شماره 2- دیماه - صفحه 9) عده Delai de vidualite ( بتشدید ثانی )در فقه و حقوق مدنی به مدتی گفته میشود که درآن مدت زوجه ای که ازدواج او از طریق طلاق یا وفات یا فسخ نکاح یا بذل مدت منخل شده نمیتواند شوهر دیگری اختیارکند( ماده 1150 قانون مدنی )