contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ف

فساد

(فقه- مدنی )صفتی است درعمل حقوقی که باعتبار آن صفت، آن عمل نمیتواند دارای آثار قانونی باشد مثلا میگویند بیع فاسد (ماده 465 قانون مدنی )مثل اینکه بعلت صغیربودن بایع، بیع فاسد شده باشد که اثری ندارد. مقابل فساد، صحت است چنانکه گویند بیع صحیح درمقابل بیع فاسد.

فسخ Resolution

( مدنی- فقه )ایقاعی است از ایقاعات که دارای خصوصیات ذیل است: الف- اثر عقد معین یا ایقاع معین را از بین برده و بحالت زمان حدوث عقد یا ایقاع( درحدود امکان و قدرت )بر میگرد اند این اختلاف هست که فسخ از حین وقوع عقد مؤثر است (درعقود وبتبع در ایقاعات نیز) یا ازحین فسخ. ثمره اختلاف درنمائات حادث بین عقد وایقاع وزمان فسخ ظاهر میشود. نظر راجح این است که سخ از حین فسخ مؤثراست. ب- فسخ اختصاص بعقود ندارد بهمین جهت فقهاء رجوع درعده را فسخ طلاق نامیده اند و طلاق از ایقاعات است. ج- طلاق و بذل مدت را با وجود شباهت یه فسخ ازتحت ماهیت فسخ خارج کرده اند بهمین جهت دربات طلاق بین فسخ و طلاق و بذل مدت فرق نهاده اند (ماده 1120-1132 قانون مدنی). د- برگشت آثار عقد توسط فسخ باید بوسیله یکطرف عقد باشد و اگر بتوافق طرفین این کار بشود آنرا اقاله نامند نه فسخ واسم دیگر اقاله تفاسخ است( ماده 283 قانون مدنی ). ه - انحلال عمد یا ایقاع از طریق فسخ بدست یکی از متعاقدین( درعقود) و یا ایقاع کننده است اگر این انحلال قهری و بحکم قانون باشد آنرا انفساخ گویند (ماده954 قانون مدنی ). فسخ یکی از اسباب سقوط تعهدات است (مانند انفساخ و طلاق و بذل مدت ) بنابراین اسباب سقوط تعهدات منحصر به آنچه که درماده264 قانون مدنی گفته شده نیست. اصطلاح Resiliation در فسخ عقد مستمر (مانند اجاره )بکار رفته( و ازحین فسخ مؤثراست )و همچنین درمعنی اقاله هم بکار میرود ولغت Rescision برای ابطال یک عمل حقوقی بتصمیم دادگاه بکار رفته است. لغت Revocation بمعنی رجوعست( و درجوازهم پاره ای ازمترجمان بکاربرده اند ). لغت Resolution به فسخ بمعنی مذکور درقانون ما نزدیکتر است درحقوق فرانسه این نوع فسخ از حین عقد مؤثر است یعنی عطف بماسبق میکند و معلول عدم اجراء شروط یا تعهدات است. این حق ممکن است ناشی از شرط ضمن عقد و یا تصمیم دادگاه و یا حکم قانون باشد و با رجوع یعنی Revocation تداخل میکند یعنی در استعمالات بین آنها تباین وجود ندارد.

فسق

( فقه- قانون استخدام )ارتکاب یکی از گناهان بزرگ ویا اصرار برگناهان کوچک و یا ترک مروت (رک. مروت) موجب صفتی درشخص میشود که بآن فسق گویند و آن شخص را فاسق نامند( ماده دوم قانون استخد ام کشوری مصوب 22 قوس 1301 شمسی )بموجب این ماده عدم تجاهر به فسق از شرائط خدمت رسمی در ادارات کشوری است. بقاء این ماده بمفهوم زمان وضع خود محل تامل است. فسق ضدعدالت است (جامع الشتات- ص 372 و درایه شهید ثانی- ص 82 )

( تجاهر به) فسق

بمعنی علنی کردن فسق است. حافظ گوید: دانی که چنگ وعود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تکفیر میکنند هرچندمقام مقام تفسیق است لکن درنظر عرف عام باده خواری اقتضاء تکفیر میکند یا لااقل قافیه چنین اقتضاء میکند.

فصل خصومت Acte juridictionnel ou acte de juridiction

رسیدگی که منتهی به فصل خصومت شود نتیجه این کار مشمول عنوان ((اعتبار امر مختوم )) است. عدم قابلیت تغییر، شرط رسیدگی کننده است. نظر دادرس مشمول مقررات اجرائی مخصوصی است.

فصول

بمعنی فروع ا ست( رک. فروع).

فضولی

( مدنی - فقه) کسیکه درعقد مال غیر را موضوع معامله قرار دهد( برای خود یا برای غیر) بدون اینکه ازطرف مالک اذن داشته باشد( ماده 247 ق- م) اصطلاح عاقد فضولی ومعامل فضولی نیز درهمین معنی بکار رفته است. (ماده یک قانون موقت راجع باشخاصی که مال غیر را انتقال میدهند یاتملک میکنند- مصوب دوم جوزای 1302 وقانون مجازات انتقال مال غیر- مصوب 1308).

(عاقد) فضولی

بمعنی فضولی است. (رک فضولی)

( معامل) فضولی

بمعنی فضولی است. ( رک. فضولی)

( عقد )فضولی Vente de la chose d,autrui a non domino

( مدنی- فقه )عقدی که عاقد بدون اینکه مالک ویا ماذون ازقبل مالک یا قانون باشد مال دیگری را مورد معامله قرار دهد خواه عامد باشد( مانند سارق و غاصب که مال غیر را بفروشند) یا نه مانند کسیکه از روی جهل مالی را ازسارق خریده و بتصور آنکه قانونأ مالک شده است آنرا بثالث بفروشد این هم مصداق فضولی است بنابراین عقد فضولی اختصاص بحقوق ایران و اسلام ندارد وکم و بیش درهر زمان ودرهرمکان بوده وخواهد بود. واصطلاح a non domino بنا بتعریفی که ازآن شده مثبت این امراست. عقد فضولی دراصطلاحات فقهی عقد موقوف است یعنی نفوذ آن موقوف وموکول باذن مالک یا نماینده قانونی اواست. بین موقوف بودن عقد فضولی وعبارت ((فضولی موقوف ! )) تناسب لطیفی است.

فعل

درمعنی اخص عبارت است از عمل ارادی مثبت که دراصطلاحات حقوق فرانسه آنرا action گویند. درمقابل ترک استعمال میشود مثلاغفلت ازجنس ترک است وبی احتیاطی از جنس فعل. وغفلت و بی احتیاطی دوقسم ازتخطی faute هستند که درآن عمد وجود ندارد.

فعله

بمعنی عمله است یعنی کارگر مزدورغیر فنی.

فقدان نص

( فقه )مورد سکوت قانون را گویند خواه نص خاص باشد خواه نص عام.

فقه

درلغت بمعنی دانش و فهم است و فقیه بمعنی دانشمند است. اصطلاحأ درهر یک ازمعانی زیربکاررفته است: الف- علوم اسلامی از اخلاق- کلام- قوانین- رجال ودرایه - اصول فقه. فقه باین معنی در عبارت (( تفقه در دین )) استعمال شده است تفقه در دین یعنی مطلع شدن به مسائل دینی. ب- مسائل اعتقادی (ازتوحید ونبوت ومعاد ومانند اینها) که سابقأ فقه اکبر نامیده می شد و فعلأ علم کلام و اعتقادات نامیده میشود. ج- علم به قوانین اسلامی (شامل مقررات عبادت- عقود وایقاعات- دادرسی- جزا - اموراداری- جهاد و امر بمعروف و نهی ازمنکر) که سابقأ فقه اصغر نامیده میشد وفعلا بطورمطلق ((فقه )) نامیده میشود. فقه باین معنی دارای خصوصیات زیر است: اولا- دربخش عقود وایقاعات علی الاصول عرف و عادات موجود تایید شده است و نص قانونی دراین قسمت کمتر ازسایر قسمت ها است و بالتبع میدان اعمال نظر بسیار وسیع است. بهمین جهت گفته اند: احکام معلاملات غالبأ امضائی است و اعمال تعبد در معاملات بعید است. ( رک. تعبد) ثانیا- درابتداء امر مسائل فقه با کلام آمیخته بود( کتاب عدة الاصول شینخ طوسی ازاین حیث قابل مطالعه است )ولی در عین حال از پیرایه مباحث الفاظ عاری بود بعدها از کلام جدا شد ولی مباحث الفاظ درآن جای قابل ملاحظه گشود. چنانکه مباحث معروف به ((اصول عملیه )) Fictions که درحدود ده قرن اهمیتی درفقه نداشت اخیرا وسعت یافت و مانند مباحث الفاظ از خلوص آن کاست ازاین روآن قسمت از متون فقه که چندان تحت سلطه مباحث الفاظ و اصول عملیه قرار ندارند بیشترمورد توجه بوده و هستند مانند تذکره علامه که گرانبها ترین متن فقهی است. ثالثأ- قلت نصوص( درعقود و ایقاعات ) و وسعت قلمرو اسلام وتمادی قرون فقهاء اسلام را موفق بکشف عمده فنون وابزار استنباط علم حقوق کرد که تسلط کامل بر این ابزار بمقدار فراوانی راه را برای اجراء اصول عدالت در قضایای روز مره می گشاید (این ابزارها درکتاب مقدمه عمومی علم حقوق- ص 58 ببعد- گرد آورده شده است). انکارنباید کرد که فقهاء مسلمان ایرانی میراث عظیمی از فرهنگ ایران را پدید آورده اند (که بمراتب مهمتر از ادبیات ما است) نهایت اینکه چون علم حقوق ازعلوم دشوار است اندیشه ها در این زمینه هنوز خود را نیازموده اند.

فقه اصغر

رک. فقه

فقه اکبر

رک. فقه

فقه خاصه

مجموع مطالعات فقهی وکتب فقه که توسط دانشمندان امامیه صورت گرفته است که بدست شیخ طوسی صورت بسته و بتوسط صاحب شرایع و علامه حلی بارور شده است. فقه خاصه چنانکه ازکتب فقه خاصه (مانند تذکرة الفقهاء علامه) و کتب عامه دانسته میشود با فقه عامه در بسیاری از مسائل متحد یامتقارب است و ازمطالعه تطبیقی این دو فقه برمیآید که مشترکات فقه اسلامی بین فرق عمده آن بسیاراست.

فقه عامه

مجموع مطالعات و کتب فقهی که توسط دانشمندان عامه( اهل سنت و جماعت) صورت گرفت و فراهم آمده است این فقه چون علی الدوام در قسمت اعظم قلمرو اسلامی معمول به بوده و قضات مسلمان بر اساس آن بدعاوی و امور مردم رسیدگی میکردند رشد قابل ملاحظه کرده وهیچیک از حقوقدانان اسلامی وغیراسلامی ازمطالعه آن بی نیاز نیستند. تذکره علامه براثر مطالعه فقه عامه بصورت بالاترین متن فقهی امامیه درآمده که هیچ مؤلفی پس از او با او رقابت نکرده است و اگرکرده موفقیت نیافته است.

فقیر

(فقه )کسیکه ازعهده تامین هزینه یکسال خود بر نمی آید هرچند که دارای خانه مسکونی وخادم و وسیله ایاب و ذهاب برای استفاده شخص خود باشد.

فقبه

(فقه) درلغت انسان فهمیده را گویند. اصطلاحآ صاحبنظر در فقه را گویند ( رک. فقه). در همین معنی لغت مجتهد بکار می رود. (رک. مجتهد)