contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ق

قوه مقننه( قانونگذاری)

در قانون بسیاری از کشورها اصلی مبنی بر تفکیکی قوا قید شده که براساس آن قدرت‌های اجرایی، قانونگذاری و قضائیه را از یکدیگر منفک ساخته‌اند در چنین نظام‌هایی پارلمان در جایگاه قوه قانونگذاری قرار می‌گیرد که وظیفه وضع قوانین و نظارت بر اجرای آنها را عهده دار است.

قانون

الف - دستور کلی و گاهی جزئی که به وسیله مرجع ضالح انشاء شده و به وسیله مجالس قانون گذاری تصویب و سپس به توشیح مرجع صلاحیت دار برسد . ب - در معنی اعم شامل مجموعه قواعد حقوقی است که به وسیله قانون گذار مقرر می شود .

قانون بودجه

قانون سالانه که متضمن پیش بینی و اذن دخل و خرج عمومی برای انجام دادن خدمات عمومی است .

قانون محاسبات عمومی

مقرراتی که از تشریفات مصرف وجوه عمومی بحث می کند .

قبض

سند مخصوصی است که بین متعهد و متعهدله رد و بدل می شود .

قبض رسید

قبضی که وصول کننده پول یا کالا به دهنده پول یا کالا می دهد و حکایت از دریافت مورد تعهد می کند به همین جهت آن را قبض دریافتی هم می گویند .

قبض طلب

قبضی است که بدهکار بابت دینی که دارد به دائن می دهد و ممکن است عادی یا رسمی باشد .

قبول برات

یعنی تعهد محال علیه به پرداخت وجه برات . قبول برات باید کتبی و با قید تاریخ و امضاء باشد .

قبول سفته

تعهد کتبی متعهد سفته به پرداخت وجه آن در راس موعد که از طریق امضاء سفته تحقق پیدا می کند .

قرارداد

در فارسی کنونی به معنی عقد به کار می رود و مفهوم لغوی قرارداد شامل عقود عمومی و تملیکی و مالی و غیر مالی و معوض و غیر معوض است.

قرض

عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف او مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل ، قیمت یوم الرد را بدهد .

قرض الحسنه

قرض الحسنه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین ( قرض دهنده مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر ( قرض گیرنده ) تملیک می کند که قرض گیرنده مثل و یا در صورت عدم امکان قیمت آن را به قرض دهنده رد نماید .

فوق العاده کسر صندوق

فوق العاده ای که برای جبران خسارت احتمالی که به مامور پرداخت ممکن است وارد شود داده می شود .

قراض

به معنی مضاربه است این اصطلاح فقط در فقه استعمال شده است و در حقوق کنونی ما دیده نشده است .

قرض ربوی

قرضی که قرض دهنده مقداری اضافه بر میزانی که به قرض داده بابت آن از قرض گیرنده بخواهد مثلا صد تومان قرض بدهد و صد و دوازده تومان بخواهد .