contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف م

مالیات سرشمار

رک. مالیات بر اشخاص

مالیات شخصی

(مالیه )مالیاتی که بشخص یا به مجموع دارائی و درآمد او تعلق گیرد این معنی اعم ازمالیات سرانه( یا مالیات بر اشخاص ) است. (رک. مالیات بر اشخاص)

مالیات صنفی

( مالیه) نوعی مالیات است که قبلا بطور مقطوع پیش بینی شده وبین رؤساء اصناف با موافقت آنها تقسیم شده و رئیس صنف سهمیه خود را بین اعضاء صنف به تناسب توانائی مالی تقسیم می کرد.

مالیات عمومی بر درآمد

مالیاتی است که بردرآمد خالص سالانه هر فرد تعلق می گیرد.

مالیات غیر شخصی

( مالیه) مالیاتی که به بعضی اشیاء واموال درموقع تولید یا حمل و نقل و یا زمان مصرف تعلق گیرد بدون در نظر داشتن وضع مالی صاحبان آنها. از این قبیل است مالیات برمال التجاره و مالیات بر اسناد حاکی از نقل و انتقال اموال. مالیات وضعی را هم درهمین معنی بکار برده اند.

مالیات غیرمستقیم

مالیاتی که از اموال مصرفی بمناسبت عملی از قببل تولید و توزیع و صدور و ورود گرفته میشود و مؤدی مالیات در نتیجه آنرا ازمصرف کننده واقعی یاکسیکه قرار مالیات بر او است می گیرد. در حقیقت تکلیف پرداخت آن، بطور غیر مستقیم متوجه مصرف کننده است. درمقابل مالیات مستقیم استعمال می شود. (رک. مالیات مستقیم)

مالیات مستقیم

مالیاتی که تکلیف پرداخت آن متوجه کسی است که قرار مالیات( ازقبیل قرار ضمان )هم براو است ومؤدی راهی برای تحمیل آن بغیر ندارد.

مالیات مضاعف

(مالیه) هرگاه ازماخذ مالیات دویا چند برابر مالیات اخذ شود مالیات را مضاعف نامند و بهتر است مالیات مکرر نامیده شود.

مالیات نزولی

مالیاتی که نرخ نسبی آن بطرف نزول است بر خلاف مالیات تصاعدی.

مالیات نسبی

(مالیه) مالیاتی است که تغییرمقدار ماخذ مالیات در تعرفه و نرخ مالیات تاثیری نکند بعکس مالیات تصاعدی که تغییر مقدار ماخذ مالیات موجب تغییر تعرفه و نرخ مالیات خواهد بود. ( رک: نرخ مالیات)

مالیات نقدی

مالیات مستقیم ارضی که بجای گرفتن جنس محصول( مالیات جنسی) وجه نقد گرفته شود.

مالیات نیمه شخصی

مالیاتی است که بر بهره شخص ازکارمعین یا چیز خاص بسته شود بدون در نظر داشتن توانائی مالی او مانند مالیات از مزد و حقوق و استفاده های کشاورز از کار خود وما نند اینها. ازاین قبیل است مالیات برزمین و خانه و برگهای بها دار و وسیله نقلیه.

مالیات وضعی

رک. مالیات غیر شخصی

( نرخ) مالیات

رقمی است که میزان قابل برداشت ازمال مورد اخذ مالیات را طبق نسبت معینی بدست می دهد.

مالیه

الف - اداره و وزارتخانه عهده دارگرد آوری در آمد و بازرسی اجراء بودجه کشور. درهمین معنی ( دارائی) بکار می رود. ب- علم مالیه را بطور اختصارمالیه گویند و آن علمی است که از اصول و قواعد و وسائل تهیه درآمد برای تامین هزینه سازمانهای عمومی و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور بحث می کند.

مالیه عمومی

مجموعه اسباب و وسائل وطرق فنی و حقوقی مربوط بامور وفعالیت مالی اشخاص حقوقی حقوق عمومی.

مانده

درلغت بمعنی خسته و از حرکت ایستاده وبقیه راگویند در اصطلاح حسابداری و بانکی تفاوت جمع پرداختی ودریافتی یک حساب را گویند. در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:

مانده بدهکار

هرگاه دریافتی یک حساب بیش از پرداختی باشد تفاوت دریافت و پرداخت را مانده بدهکار نامند.

مانده بستانکار

هرگاه پرداختی یک حساب بیش از دریافتی آن باشد تفاوت دریافت وپرداخت را مانده بستانکار نامند.

مانع

( فقه)هرچه که از تحقق یافتن اثر چیز دیگری جلوگیری کند در مقابل مقتضی استعمال میشود. ( رک. مقتضی)