contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ن

نجباء

زبدگان مردم را از حیث وراثت( نسب) یا علم و دانش یا نبوغ یا ثروت نجباء (اشراف) می گفتند. در عمل صاحبان املاک واراضی وسیع که آنها را به قهر و غلبه یالطائف الحیل بچنگ آورده بودند برای استفاده از مقامات دولتی عنوان نجبا را بخود اختصاص می دادند وحکومت نجبا یا حکومت اشراف از نوع حکومت های مطلقه ومستبد گردید تنها هنر طبقه نجباء ترویج اصول ستمگری وخان خانی یافئودالیسم (ملوک الطوائفی) بود. ( دائرة المعارف فارسی)

نجم

( فقه) مرادف قسط است.(رک. قسط )

نحله

( مدنی- فقه) در معانی ذیل استعمال میشود: ا لف- به معنی هبه( رک. هبه ). ب- هرچه که از روی تبرع دهند در اینصورت شامل وقف و صدقه وهبه وهدیه وسکنی وعمری و رقبی میشود. ج- عطایای به فرزند را گویند.

نخست وزیر صدراعظم، رئیس الوزراء، مقدم الوزراء

رئیس وزیران. ( رک. رئیس الوزراء)

نذر

( مدنی- فقه ) نذر آن است که انسان فعل یا ترک عملی را بمنظورسپاس نعمت یا دفع بلا یا کف نفس در مقابل خداوند بر خود حتم کند ترتیب نذرکردن چنین است که نذر کننده می گوید: خدا را برذمه باد که اگرفلان عمل را بجا آورم یا ترک کنم ویا اگر ازامتحان قبول شوم پیاده به کعبه روم ویا هزینه تحیل دو دانشجو راتا فراغت ازتحصیل بدهم یا دانشگاهی بنا کنم (ماده 33 قانون ثبت).نذرکننده باید محجور نباشد و قاصد وغیر مکره باشد و مورد نذر باید مقدور ودارای رجحان ومزیتی باشد وکارعبث و بیهوده نباشد.

نذر بر

رک. نذر مجازات

نذ تبرع

(فقه) نذری که منظور نذر کننده ملزم شدن به فعل راجح (با مزیت) است مثل اینکه مؤلفی نذرکند که کتابی در صلح جهانی یا در علم اخلاق که سودمند بحال جامعه باشد بنویسد. نوشتن چنین کتابی راجح است و مزیت دارد. این نذر جزء تعهدات منجز است.

نذر زجر

( فقه) نذری که منظور نذرکننده کف نفس و خودداری ازارتکاب جرم یا مکروه و یا ترک مستحب باشد چنانکه نذرکند اگر ترک نماز کردم یا مرتکب منکری شدم یک بیمارستان بسازم. نذر زجر همیشه معلق است یعنی از مصادیق تعهد معلق است.

نذر شکر

رک. نذر مجازات

نذر مجازات

( فقه )در مقابل نذر زجر ونذر تبرع بکار می رود. و آن نذری است که منظور نذر کننده شکر نعمت یا دفع بلیه ای است چنانکه نذرکند که اگر از امتحان قبول شود یک نفر بیسواد را باسواد کند (و یا اگر از ناخوشی برخیزد یک طفل سر راهی را بزرگ کند و به سامان برساند). مورد شعر ذیل از حافظ شبیه به نذر از نوع اخیر است هرچند که مورد نذر مرجوح است و منعقد نمیشود: گر از این منزل غربت سوی کاشانه روم عهد کردم که هم از راه به میخانه روم نذر مجانات را نذر شکر و نذر بر ( به کسر باء و تشدید راء) هم گویند.

نرخ

قیمت و ارزش هرسند یا سهم یا متاع در روزی که قیمت شده است.

نرخ عادله

( مدنی ) یا قیمت عادله و یا بهای عادله عبارت است ازقیمت مال معین در اکثر معاملات راجع بآن مال در بازار معین ودر زمان معین (ماده 242 قانون جزا و ماده سوم قانون توسعه معابر). عدالت در اصطلاح بالا مفهوم متاثر از مذهب نیست. درمقررات دینی نگرفتن ربح که در معاملات، مستحب است و ترک مستحب موجب فسق( که ضد عدالت است) نمیشود. پس قیمتی که درآن رعایت استحباب نشده باشد میتواند قیمت عادله هم باشد.

نزدیکی

( مدنی- فقه) بمعنی مقاربت است.( رک. مقاربت)

نزدیکی به شبهه

مترادف وطی به شبهه است. ( رک. وطی به شبهه)

نزول

مرادف ربح است( رک. ربح).

نزول در نزول

افزودن فرع پول به اصل و اخذ بهره از مجموع اصل و فرع مذکور راگویند. اسم دیگر آن ربح در ربح است. به بانکهائی که با اجازه دولت تاسیس شده حق اخذ چنین بهره ای بموجب قرارداد داده شده است (مجموعه رسمی سال 1320 صفحة 29). رک. ربح در ربح

نژاد

صنفی از یکنوع از انسان ( یا حیوان) که تشخص صنفی آن ناشی ازمشخصات خلقی (بدنی) و ارثی مشترک بین افراد آن صنف است مانند نژاد سفید وغیره.

نسب

( مدنی- فقه) رابطه شخصی بدیگری از طریق ولادت، خواه به او منتهی شود( مانند منتهی شدن پسر به پدر) خواه طرفین رابطه خویشاوندی به ثالث منتهی شوند مانند دو برادر که به پدر یا مادر منتهی میشوند. گفته اند با التقاء در فوق پدر چهارم نسب صدق نمیکند( رسائل محمد هاشم خراسانی صفحه 8). معذالک قضیه تابع فهم عرف است. درصورت شک در صدق نسب آثار نسب مترتب نمیشود.

نسب اربع

( فقه) بین هر دو مفهوم یکی از چهار نسبت وجود دارد: تباین- تساوی - عموم و خصوص مطلق- عموم و خصوص من وجه. (بهر یک از این چهار اصطلاح مراجعه شود)

نسب بخط اطراف

(مدنی قرابتی است نسبی بین دو یا چند نفر که بوسیلة ولادت از ثالث بوجود آمده اند بی واسطه باشد یا بواسطه مانند قرابت برادر وخواهر و یا برادران و یا خواهران نسبت به یکدیگر و قرابت برادر زاده و خواهرزاده نسبت به یکدیگر.