contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ج

(نوع) جرم

رک. درجه (درجه مجازاتها)

جرم شناسی

مجموع علومی که موضوع آنها مطالعه جرم و مجرم از لحاظ شخصی واجتماعی است که شامل انسان شناسی جزائی و روانشناسی جزائی و آمار جزائی است.

جرمانه

(بضم جیم) جزای نقدی را گویند.

جریمه

(جزا) وجه نقد یا مال دیگرکه بعنوان مجازات از مجرم گیرند (ماده هشتم قانون مجازات مرتکبان قاچاق – مصوب 1312)

جریمه (نقدی)

(جزا) جریمه ای که وجه نقد است. در اصطلاح دیگر جزای نقدی نامیده میشود (ماده چهارم از مواد ذیل قانون آئین دادرسی کیفری)

جزا

بمعنی حقوق جزا است.

جزا (ی اختصاصی)

علمی که از جرائم اختصاصی بحث کند (رک. جرائم اختصاصی)

جزا (ی عمومی)

علمی که ازجرائم عمومی بحث کند (رک. جرائم عمومی)

جزا (ی نقدی)

رک. جریمه نقدی

جزیه

(فقه) مالی است که یهود یا نصاری یا زرتشتیان به رئیس حکومت اسلام (امام) یا نائب او میدهند یا کاری که برای او کنند که در قلمرو اسلام (دارالاسلام) در مدت معین سکونت اختیارکنند و جان و مال وناموس آنان در حمایت حکومت اسلام باشد. عقد مذکور درانقضاء مدت قابل تجدید و تمدید است. عقد مذکوراز عقود لازم است و فسخ نمیشود مگر برضای طرفین. جزیه نوعی مالیات سرانه بوده است. رک. مالیات بر اشخاص

(عقد) جزیه

(فقه) عقدی است که یکطرف آن حکومت اسلام و طرف دیگر آن یک یا عده ای از پیروان یکی از مذاهب (یهود – مسیحیت - زرتشت) می باشند و درازاء سکونت در قلمرو اسلام جزیه بحکومت اسلام میدهند. مختصر شباهتی با قرارداد اقامت اتباع خارجه درکشور معینی (در حقوقهای امروزه) را دارد. درهمین اصطلاح عقد ذمه هم استعمال می شود (رک. عقد ذمه)

جعاله

(مدنی- فقه) التزام شخصی است (بصورت ایقاع) بپرداخت اجرت معلوم درمقابل عملی. معین بودن طرف شرط صحت جعاله نیست (ماده 561 قانون مدنی) ملتزم را جاعل و طرف را عامل واجرت را جعل و حق الجعاله گویند (ماده 562 قانون مدنی)

جعل

الف - بضم جیم - اجرت عامل جعاله را گویند (رک. جعاله) ب - بفتح جیم - بمعنی تزویر و وضع است و مزور و وضاع بمعنی جاعل است. همه آنها بمعنی ساختن امری است از روی قصد و برخلاف واقع مانند سند مجعول و سکه قلب و نحو اینها. در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:

جعل (اکاذیب)

(جزا) عنصر اول جرم افتراء در این مورد وجود دارد. بجای عنصر دوم افتراء در این مورد اسناد جنحه و جنایت وهر امر دیگر که موجب اضراریا تشویش اذهان باشد قرار میگیرد. بجای عنصر سوم افتراء در این جرم اسناد بشخص یا اشخاص معین مورد نظر نبست بلکه اعم از آن است. بجای عنصر چهارم قصد اضرار وتشویش دراین جرم نهاده شده است. بنابراین ظاهرا جرم جعل اکاذیب بحسب مورد اعم از افتراء بنظر می رسد ولی برای احتراز از اسناد لغو بمقنن باید مورد افتراء را از مفهوم جرم جعل اکاذیب خارج کرده و باقی مانده را اختصاص باین جرم داد (ماده 269 مکرر- فقره ب) جعل اکاذیب بتنهائی (بدون ضم ضمیمه) مصداق توسل بوسائل تقلبی برای کلاهبرداری نیست. و تحقق این جرم متوقف بروقوع دو کذب و بالاتر نیست بلکه یک کذب هم کافی است.

جعل (مادی)

(جزا) قلب حقیقت بوسیله یک عمل مادی درنوشتجات رسمی یا عادی یا چیزدیگر (ماده 97- 106- 249 قانون کیفر عمومی)

جعل (معنوی)

(جزا) قلب حقیقت در مضمون یک عمل حقوقی بدون اینکه بهمراه یک عمل مادی باشد (ماده 104 قانون کیفر عمومی)

جلب

در لغت بمعنی طلب وغیره است

جلب (تقویتی)

یعنی جلب ثالث بمنظور استفاده ازاطلاع او نه بمنظور اینکه حکمی علیه او صادر شود مانند اینکه مالی تحویل انباردار تجارت خانه ای داده شده و قیمت آن از خود تاجرکه طرف واقعی است مطالبه شود و براثر انکار او در پرداخت عرض مال علیه صاحب تجارتخانه طرح دعوی شده وانباردار بعنوان ثالث وبرای استفاده از اطلاع او بطورتقویتی جلب شود بدون اینکه علیه انباردار تقاضای صدور حکم شود وچون انباردار عنوان مدعی علیه را ندارد ماهیت جلب صدق نمی کند باید با اومعامله شاهد کرد. ثالثی که جلب میشود مجلوب و مجلوب ثالث نامیده میشود.

جلب (ثالث)

دعوائی از دعاوی متفرع بردعوی دیگر است که در آن هریک از اصحاب دعوی در مراحل نخستین و پژوهش میتوانند ثالث راجلب بدعوی کنند یعنی او را طلب کنند (ماده 274 دادرسی مدنی) ثالث مذکورعنوان اصحاب دعوی را خواهد داشت لذا جلب تقویتی غلط است (رک. جلب تقویتی) ثالثی که جلب میشود مجلوب و مجلوب ثالث نامیده شده است.

جلد

(بفتح اول و سکون دوم) (فقه) صد تازیانه را گویند (اگر حد کامل باشد - رک. حد کامل) که مجازات منصوص پاره ای از جرائم است. رک. رجم