contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ح

حرم

(فقه) خاک مکه و قسمتی از اطراف آنرا گویند (در تقسیمات سیاسی خاک اسلام این امر دارای آثاری بوده است از نظرعبور ومرور وتوقف و سکونت اتباع خارجه)

حرمت

(فقه) منع و نهی را گویند ارتکاب حرام مستلزم مجارات است.

حرمت ابدی

(مدنی - فقه) درباب نکاح حالتی است قانونی در رابطه زن ومرد (اعم ازاینکه سابقه ازدواج بین آنها بوده ویا نبوده باشد) که با وجود آن حالت آن زن و مرد نتوانند بصورت زوج و زوجه باهم زندگی کنند و حالت مزبور هرگونه رابطه نکاح را بین آن دو نفر برای همیشه طرد می کند مانند حرمت مادر ملوط بر لاطی و حرمت ابدی دختری که عقد شده (پیش از رسیدن به نه سالگی) و افضاء شده باشد و موارد دیگر.

حریم

(مدنی- فقه) مقداری از اراضی اطراف ملک و قنات و نهر و امثال آن است که برای کمال انتفاع از آن ضرورت دارد (ماده 136 قانون مدنی) و حریم در حکم ملک صاحب حریم است وتملک و تصرف درآن که با طبیعت حریم منافات دارد بدون اذن مالک درست نیست. حریم ملک تبعی است یعنی از توابع ملک است و مالک میتواند از حق خود درحریم بلاعوض یا در مقابل اخذ عوض صرفنظر کند. حریم اختصاص به چاه وقنات و خانه و مزرعه و باغ ندارد بلکه دهات هم حریم دارند و در حریم ده از حق تعلیف دواب وکندن بوته ها و مانند این امور بهره می برند. فروش حریم دهات که در بعضی شهرها مانند تهران دیده شده وجه شرعی و عرفی ندارد.

حریم درخت

(مدنی – فقه) حریم درخت در زمین موات بقدر وصول ریشه ها و شاخه ها (در آخرین حد رشد آن) و معبر آمد وشد صاحب درخت برای آبیاری و رسیدگی بآن و استفاده از آن می باشد (جامع الشتات - صفحه 602 – 613)

حریم ده

(مدنی- فقه) مقصود از ده اراضی ملکی آن اعم از بائر و دائر و آیش و زیر کشت و اراضی دیمکاری است که از راه احیاء برای کشت دیم آماده شده باشد. بنابراین حریم عبارت خواهد بود از سایر اراضی (جزآنچه که در بالا گفته شد) اطراف یک ده که اهالی ده برای تعلیف اغنام و احشام و سوخت و سایر انتفاعات مکمل (بمقیاس تعریف ماده 136 قانون مدنی) ازآن اراضی همگی استفاده می کنند. و بغلط بآنها اراضی مشاعی ده گفته میشود در صورتیکه مشاع بر ملک اطلاق میشود نه بر حریم. و عنوان حریم در این مورد با موات جمع میشود و ثبت حریم ده از اغلاط و بلکه ازحیل است!

حساب

برشماری کالاها و وجوه به کمک ارقام و اعداد، و فن مربوط بآن فن حسابداری است که معروف است.

حساب جاری

حسابی که مشتری بانک در آن دارد که پولی از جانب مشتری بعنوان آن حساب نزد بانک امانت گذاشته میشود و تدریجا ممکن است مبلغی بآن افزوده کند یا بوسلیه چک ازآن برداشت نماید.

حساب جاری مخصوص

حسابی است برای مشتری بانک که قائم به اعتباری است که بانک بمشتری داده است و شبیه حساب جاری عادی می باشد.

(ریز) حساب Decompte

صورت جزء حساب را گویند.

حسابداری Comptabilite

الف -عمل منظم نگهداشتن حسابها ب- اداره ای که به حسابها رسیدگی میکند. (رک. حساب)

حسن

(فقه) الف- حدیثی است مقبول که روات آن در هر طبقه (تا معصوم) امامی ممدوح (بدون اینکه تعدیل وتوثیق شده باشند) باشند و اگر تمام روات سلسله حدیث عادل باشند فقط یکنفر امامی ممدوح (غیرعادل) باشد بازآن حدث را حدیث حسن (نزد امامیه) نامند (رک. صحیح بالعرض) ب - گاهی ممکن است یک حدیث از آخرسلسله (از طرف صدراسلام) تا نقطه معینی (درسلسله روات) امامی ممدوح غیرعادل باشند و ازآن نقطه ببعد بعضا یا کلا امامی ممدوح عادل نباشند (یعنی حدیث ازآن نقطه ببعد حالت ضعیف یا مقطوع یا مرسل را دارا باشد) در اینصورت حدیث تا آن نقطه حسن است (درایه شهید - صفحه 24- 98) بنظر بعضی صرف ممدوح امامی (غیر عادل) کافی نیست که حدیثی حسن باشد بلکه باید تصریحی بر ضعیف بودن راوی نشده باشد زیرا ای بسا ممدوحی که تصریح بر ضعف او شده است پس در حدیث صحیح، عدل راوی ظاهر و اتقان وضبط اوکامل است ولی در حدیث حسن چنین چیزی شرط نیست (درایه والد شیخ بهائی - صفحه 80) بهرحال فقهاء شیعه نیز مانند فقهاء عامه بحدیث حسن عمل می آن گردد مانند عموم نص دیگرویا وجود حدیث دیگر و مانند آنها.

حسن نیت

(مدنی) وضع فکری کسیکه اقدام بعمل حقوقی از روی اشتباه می کند و تصور می کند که عمل او بر وفق قانون است وحال اینکه موافق قانون نیست و مقنن در مقابل عواقب زیان آور آن عمل حقوقی درحدود معینی او را حمایت می کند مانند صاحب یدی که تصور می کند با مالک واقعی معامله کرده ومال را از او گرفته و حال اینکه با غاصب معامله کرده است (ماده 549 - 1141- 2265 قانون مدنی فرانسه و ماده 304 قانون مدنی ایران) یا کسیکه روی زمین غیر ساختمان می کند باعتقاد اینکه ملک او است (ماده 555 قانون مدنی فرانسه) درحقوق ما حسن نیت قبول نشده و بهمین جهت مقنن ایران ماده 301 ببعد قانون مدنی ما را مقید بضمانت اجرائی کرده است که با فقه امامیه متناسب است و حال اینکه خود آن مواد را ازحقوق مدنی فرانسه گرفته است و تازه گرفتن آن مواد هم ضرورت نداشت زیرا ماده 308 ببعد قانون مدنی ما رفع نیاز می کرد.

حشفه

(مدنی- فقه) ازمحل ختان (ختنه گاه) ببالا ازآلت رجولیت. ومقصود از التقاء ختانان نهان شدن حشفه است در آلت انوثیت. و این حد از دخول منشاء ترتب آثار حقوقی وکیفری است. ازنظر حقوقی درحال حاضر بین مقررات شرعی وعرفی فرق نبوده و ضابطه همین است. 1718- حصر وراثت درعرف عام بجای تصدیق حصر وراثت (با حذف مضاف) بکار می رود (رک. دعوی انحصار وراثت)

حصه

(فقه- مدنی) سهم مشاع را گویند. (ماده 808 ق- م)

حضانت

(مدنی – فقه) در لغت بمعنی پروردن است در اصطلاح عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل بتوسط کسانیکه قانون مقرر داشته است وقائم بارکان ذیل است: الف - حضانت مخصوص ابوین و اقرباء طفل است و بین اقرباء رعایت طبقات ارث نمیشود. ب - نسبت به ممتنع از نگهداری طفل، حضانت تکلیف است و نسبت بدیگران حق است (ماده 1168 قانون مدنی) ج - حفظ مادی (جسم) وتربیت اخلاقی و معنوی طفل مناسب شئون او. د - اهلیت قانونی برای حضانت (ماده 1173- 1174 قانون مدنی)

حطیطه

رک. صلح (صلح حطیطه) - دین (تعجیل دین مؤجل)

حق

(فقه) درمعانی زیر بکار می رود: الف - اموری که در قانون پیش بینی شده اگر افراد مجاز باشند که بقصد خود برخی از آنها را تغییر دهند این امور قابل تغییر را ((حق)) گویند مانند مدلول ماده 387 ق - م که از نظر ما قابل اسقاط است یعنی طرفین عقد بیع می توانند ضمن عقد بیع، شرط اسقاط ضمان تلف مبیع قبل از قبض را بین خود بنمایند. حق باین معنی درمقابل حکم بکارمی رود. (رک. حکم) ب - نوعی از مال است و در اینصورت در مقابل عین، دین، منفعت، انتفاع بکارمی رود چنانکه گویند مالکیت عین، مالکیت دین، مالکیت منفعت، مالکیت انتفاع ، مالکیت حق مانند مالکیت حق خیار و مالکیت حق تحجیر. (مدنی) الف - حق بمعنی دوم بالا در حقوق مدنی کنونی هم گاهی بکار می رود ولی حق بمعنی اول دراصطلاحات کنونی کمتر استقبال شده است و بجای آن ((قانون تفسیری)) (رک. قانون تفسیری) بکار می رود. ب- قدرتی که از طرف قانون بشخصی داده شد حق نامیده میشود در فقه درهمین معنی کلمه سلطه را بکار می برند (رک. سلطه) حق باین معنی دارای ضمانت اجراء است و آنرا ((حق تحققی)) و ((حقوق موضوعه)) و ((حقوق مثبته)) نیزگفته اند.

حق آب وگل

در معانی ذیل بکار می رود: الف - حقوق زارعانه (رک. حقوق زارعانه) تبصره ماده 15 آئین نامه سازمان آب و برق خوزستان مصوب 11- 3- 39 ب - در اصطلاح عامیانه بمعنی سرقفلی بکار رفته است (رک. سرقفلی)

حق اجراء

مرادف حق الاجراء است (رک. حق الاجراء) تبصره ماده 131 قانون ثبت.