contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف ح

حق تحققی

در اصطلاحات حقوق کنونی ایران حقی است که دارای ضمانت اجراء باشد. این اصطلاح در مقابل حقوق طبیعی - حقوق فطری بکار می رود. درهمین مورد حقوق موضوعه - حقوق مثبته هم بکاررفته است.

حق تشرف

ملکی که در اثر اجراء قانون توسعه معابر و از بین رفتن ملک جلو یا ازبین رفتن جلوملک، مشرف بمعبر شود ارزش بیشتری پیدا می کند وبه شهرداری که سبب پیدایش این ارزش و مرغوبیت شده حق میدهد که بابت این وضع مالی (وجه نقد مطابق حق شهرداری را حق تشرف می گویند (ماده پنجم قانون توسعه معابر 1312 که منسوخ بقانون توسعه معابر 1320 شده و در ماده هشت این قانون اضافه شده که اگر ملک مشرف بخیابان هم بر اثر توسعه خیابان مرغوب شود برای شهرداری حق تشرف پیدا میشود. در سال 1342 هم مقرراتی درهمین زمینه بصورت تصویب نامه وضع شده است) درقانون تملک زمین ها برای شهرسازی مصوب 17- 3- 39 از حق تشرف به اضافه ارزش تعبیر شده است (ماده هفت)

حق تعقیب

(مدنی) یا Droit de suite وآن حقی است برای صاحب حق عینی که میتواند باستناد آن حق، مال خود را دردست هر کس که بیابد بگیرد. صاحب حق ارتفاق هم میتواند این حق راعلیه مالک مالی که حق ارتفاق بضرر او است اعمال نماید.

حق التعلیف

رک. حق علفچر

حق تقاعد

رک. تقاعد

حق تقدم

شبیه حق اولویت است (رک. حق اولویت) که مقنن ما در مورد حق کسیکه کلمه ای را بعنوان اسم خانوادگی مقدم بردیگران برای خود گزیده و از این طریق حقی پیدا کرده است (ماده 39 قانون ثبت احوال) مقرر داشته است و نیز درمورد حق خرید متروکه حق تقدم در خرید مصرح است (ماده ششم قانون توسعه معابر 1320 منسوخ بقانون توسعه معابر 1320) و نیز این اصطللاح در ماده 19 متمم بودجه سال 1314 راجع بحق تقدم وزارت دارائی برای وصول بدهکاریهای اشخاص بدولت بکار رفته است هم چنین در ماده واحده قانون اجازه ضبط اموال متجاسرین آذربایجان وکردستان وتصفیه مطالبات و خسارات اشخاص مصوب 14- 3 - 1339 همین اصطلاح بکار رفته است.

حق تمبر

نوعی از مالیات است که از طریق الصاق تمبر ازمؤدی گرفته میشود (ماده 40 ببعد قانون مالیات بر درآمد مصوب 10 - 5 - 34 مجموعه 1334- صفحه 230)

حق تمتع

(مدنی) حق دارا شدن حق معین (یا حقوق معین) را گویند چنانکه گویند بیگانه حق تملک اموال غیر منقول را ندارد یعنی حق تمتع ندارد. در مقابل حق استیفاء استعمال شده است. عبارت ((حق دارا شدت حق)) صریحتر از حق تمتع است که مفهوم آن با حق استیفاء اشتباه میشود.

حق التولیه

(مدنی – فقه) سهمی از منافع موقوفه که معمولا واقف برای حق الزحمه متولی قرار میدهد ولو اینکه واقف ومتولی یکنفر باشند (ماده نهم قانون اوقاف 3 -10-1313)

حق ثابت

رک. حق متزلزل

حق الثبت

حقوق دولتی که بابت ثبت ملک در دفتر املاک یا ثبت معاملات یا ثبت حق اختراع یا علات وغیره ازمتقاضی ثبت دریافت میشود (ماده 18 نظامنامه قانون ثبت و ماده 118 ببعد قانون ثبت 1310)

حق جزئی

(مدنی – فقه) هر حقی که شخص معین در موضوع معین داشته باشد مانند حق مالکیت بر مال معین. حق فردی وحق شخصی نیز درهمین معنی بکار رفته است.

حق جوابگوئی

مؤسسات دولتی و عمومی و افراد مردم اعم ازمأمورین رسمی و غیره هرگاه در روزنامه یا مجله مطالبی مشتمل برتهمت و افتراء یا اخبار بر خلاف واقع نسبت بخود مشاهده کردند حق دارند جواب آن مطالب را کتبا برای روزنامه یا مجله بفرستند و آن روزنامه یا مجله مکلف است این گونه توضیحات و جوابها را درهمان صفحه و باحروفیکه مطالب اصلی را چاپ کرده است مجانا بطبع برساند مشروط براینکه جواب از دو برابر اصل مطلب تجاوز ننماید و متضمن توهین بکسی نباشد. در صورتیکه روزنامه یا مجله علاوه برجواب مذکور مطالب و یا توضیحات مجددی چاپ نماید حق جواب گوئی مجدد بطریق مذکور در فوق برای معترض محفوظ خواهد بود. (ماده 9 لایحه قانونی مطبوعات - مصوب 8- 5 - 34 مجموعه 1334- صفحه 197)

حق حاکمیت

(حقوق اساسی) مقصود قوه قانونگذاری وقوه مجریه وقوه قضائیه است که ارکان حاکمیت را تشکیل می دهند.

حق حال

(مدنی – فقه) حقی است که صاحب آن بتواند بدون انتظار گذشتن زمانی آنرا مورد استفاده قرار دهد مانند حق مستأجر برعین مستاجره بعد ازعقد اجاره بشرطی که برای تسلیم عین مستاجره بمستأجر مهلت معین نشده باشد. این اصطلاح در مقابل حق مؤجل بکار می رود (رک. حق مؤجل)

حق حبس

(مدنی- فقه) درعقود معوض هریک از طرفین بعد ازختم عقد حق دارد مالی را که بطرف منتقل کرده باوتسلیم نکند تا طرف هم متقابلا حاضر بتسلیم شود بطوری که درآن واحد (یدابید) تسلیم و تسلم بعمل آید واین عمل تسلیم و تسلم مقارن را فقهاء تقابض گویند (ماده 377 قانون مدنی و ملاک آن) حق حبس از مظاهر بارز قاعده عدل وانصاف است.

حق حراج

(ثبت) مالی که دولت (مراجع قضائی) بابت حراج (درموارد حراج) مطابق تعرفه قانونی از محکوم علیه یا متعهد می گیرد (ماده 94 آئین نامه اجرائی 1322) حق حراج ازنظرماهیت نوعی از مالیات است بهمین جهت آنرا مالیات حراج هم می گویند (ماده 34 قانون ثبت 1310)

حق حضانت

(مدنی – فقه) حق نگهداری وتربیت طفل را گویند که بپدر یا مادر یا اقرباء مطابق مقررات داده شده است. (رک. حضانت)

حق حضور

(حقوق اداری) وجهی که بمأمور دولت یا غیر مامور دولت بابت حضور در وقت معین برای انجام کاری بحسب جلسات پرداخت میشود. همین وجه نسبت باشخاص کوچکتر بصورت دستمزد داده میشود. (رک. کمک هزینه - پاداش - فوق العاده - اضافه حقوق)

حق خیار

(مدنی – فقه) اختیار ابقاء و ازاله عقدی که بجهتی ازجهات قانونی درحالت تزلزل است. مانند عقدی که یکی از خیارات در آن قرار داده شده است بحکم قانون (مانند خیارمجلس) یا بتراضی طرفین (مانند خیار شرط).