contact
shape

ترمینولوژی

shape

حرف خ

خیار تفلیس

(مدنی- فقه) حق فسخ ناقل (درعقد معوض) باشرائط ذیل: الف - مشتری (منتقل الیه) پس ازعقد بحکم دادگاه معسر ومفلس شده باشد. ب- مبیع ب مشتری تسلیم نشده باشد و اگر شده عین آن نزد مشتری باشد یعنی تلف نکرده و نقل بغیر نکرده باشد. ج- ثمن ببایع تادیه نشده باشد. د- ثمن کلی در ذمه باشد. غرض از خیار تفلیس این است که بایع داخل درغرماء نشود. اگر قسمتی ازمبیع تلف یا نقل بغیر شده باشد خیارتفلیس نسبت بباقی جاری است (ماده 380- 729 قانون مدنی) با وضع قانون اعسار 1313 خیارتفلیس از بین نمی رود و جعل عنوان ورشکستگی برای بازرگانان هم این حق خیار را از بین نبرده است. زیرا علت خیار در همه موارد بالا وجود دارد.

خیارتلف جزء مبیع قبل ازقبض

(مدنی- فقه) هرگاه جزء مبیع قبل از قبض تلف شود وآن جزء از اجزائی باشد که ثمن برآن جزء و بر جزء باقی قابل تقسیط باشد مشتری حق رد و قبول مبیع را دارد. این قانون درباره ثمن شخصی هم جاری است (ملاک ماده 388 ق م)

خیارتلف وصف مبیع قبل ازقبض

(مدنی – فقه) هرگاه قبل از قبض، مبیع معیب گردد (بعد ازعقد) مشتری حق رد و قبول مبیع را خواهد داشت. این قانون درمورد ثمن شخصی هم جاری است. (ماده 388 ق- م)

خیار ثلاثه

(فقه) بمعنی خیار تاخیر ثمن است. (رک. خیار تاخیر ثمن)

خیار حیوان

(مدنی- فقه) اگر مبیع حیوان باشد مشتری از حین عقد تا سه روز اختیار فسخ عقد را دارد (ماده 398 قانون مدنی)

خیار رؤیت

(مدنی - فقه) اگر یکطرف عقد مالی را قبلا دیده و باعتماد مشاهده سابق و بتصور عددم تغییرآن وضع آن مال را خریداری کند و بعد از عقد معلوم شود که آن مال اوصاف سابق را درحین عقد نداشته حق فسخ عقد را دارد (ماده 413 قانون مدنی)

خیار رد ثمن

(فقه – مدنی) خیار مشتری بیع شرط است که مشتری بعد از رد ثمن خیارفسخ معامله را خواهد داشت. (ماده 458 ق- م)

خیار شرط

(مدنی- فقه) درعقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معینی برای بایع یا مشتری یا هردویا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد (ماده 399 ق – م) در همین معنی خیار قراردادی نیز استعمال شده است.

خیار شرکت

(فقه) هرگاه بعد ازعقد معوض معلوم شود که قسمت مشاعی از مورد معامله متعلق به شخصی ثالث بوده است برای منتقل الیه خیار شرکت حاصل میشود اثر این خیار این است که مانند مورد خیار تبعض صفقه میتواند عقد را کلا فسخ کند ویا نسبت بقسمت صحیح قبول کرده و نسبت بقسمت باطل، عوض را مسترد دارد. قانون مدنی این خیار را جزء خیار تبعض صفقه قرار داده است.

خیار شفعه

(فقه) حق شفعه را گویند (جلد دوم منیة الطالب - چاپخانه مرتضویه نجف - سال 1358- صفحة 198) رک. شفعه

خیارعیب

(مدنی- فقه) هرگاه پس ازعقد معوض معلوم گردد که مورد معامله عیب داشته منتقل الیه میتواند عقد را بهم زند یا آن را با اخذ ارش (یعنی تفاوت صحیح و معیب - رک. ارش) بپذیرد (ماده 422 ببعد قانون مدنی)

خیارغبن

(مدنی- فقه) اختیار فسخ عقد که ناشی از حصول غبن در معامله (اعم از بیع و غیره) است. ظهورغبن کاشف از وجود حق خیار ازحین عقد است نه ازحین ظهورغبن (ماده 416 ق – م)

خیار قراردادی

(مدنی- فقه) خیاری است ناشی ازتوافق طرفین که آنرا خیار شرط نیز گویند عقدی که درآن شرط خیار شده آنرا عقد خیاری نامند (ماده 399 ق- م)

خیار کذب

(فقه) هرگاه در مرابحه پس ازعقد برمشتری معلوم شود که بایع در اخبار از رأس المال، مبلغ را زیادتر ازواقع گفته است برای مشتری خیار فسخ حاصل میشود و این خیار را خیارکذب می گویند و در قانون مدنی ما پیش بینی نشده است (جامع الشتات صفحه 141)

خیار مایفسده المبیت

(مدنی- فقه) هرگاه مورد معامله از اشیائی باشد که بیش ازیکشبانه روزسالم نماند (مانند توت تر و روزنامه یومیه و غیره) اگر مشتری قیمت را ندهد بایع حق فسخ دارد. قانون مدنی این خیار را جزء خیار تاخیر ثمن قرارداده است. (ماده 409 قانون مدنی)

خیار مجلس

(مدنی- فقه) درعقد بیع مادام که مجلس عقد بهم نخورده طرفین حق بهم زدن بیع را دارند بهم زدن مجلس عقد بتفرقه متعاملین از یکدیگر (ولو بچند قدم) و یا بترک مکان عقد (ولو باهم) محقق میشود (ماده 397 قانون مدنی)

خیار مختص

(مدنی- فقه) خیاری که دریک عقد فقط برای یکطرف معامله حاصل میشود مانند خیار حیوان _ماده 398 ق- م)

خیار مشترک

(مدنی- فقه) خیاری که دریک عقد برای هردوطرف معامله حاصل میشود مانند خیارمجلس (درمقابل خیارمختص استعمال میشود).

خیار منجز

(مدنی فقه) خیاری است که ابتداء مدت آن متصل بعقد باشد مانند خیارمجلس و خیار حیوان. در بعضی ازخیارات ممکن است ابتداء مدت آن متصل بعقد نباشد. (ماده 400 ق- م)

خیار نقد

(فقه) بیع اگر بشرط اداء ثمن در وقت معین باشد و در آن وقت ثمن داده نشود برای بایع خیار نقد حاصل میشود که از اقسام خیار شرط است.